کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دماغه امید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
امید نیک
لغتنامه دهخدا
امید نیک . [ اُ دِ ] (اِخ ) رجوع به امید (دماغه ٔ...) شود.
-
تانپت
لغتنامه دهخدا
تانپت . [ پ ِ ] (اِخ ) دماغه ٔ امید در جنوب افریقا است . این دماغه را بطور عامیانه دماغه ٔ طوفانها نامند . رجوع به دماغه ٔ امید نیک ، بُن اِسپِرانس شود.
-
رأس الرجاء الصالح
لغتنامه دهخدا
رأس الرجاء الصالح . [ رَءْ سُرْ رَ ئِص ْ صا ل ِ ] (اِخ ) نام دماغه ای است در انتهای افریقای جنوبی . (از اعلام المنجد). دماغه ٔ امید نیک . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به امید نیک (دماغه ٔ...) شود.
-
امید
لغتنامه دهخدا
امید. [ اُ ] (اِخ ) (دماغه ٔ...) دماغه ٔ امید نیک . قطعه ٔ انتهایی افریقا را از طرف جنوب غربی تشکیل میدهد و از سوی مغرب باقیانوس اطلس و از جنوب به اقیانوس هند و از سمت شمال به رودخانه ٔ ارانژ و از سوی شرق بجبال استورم و رودخانه ٔ کی محدود است . در ای...
-
دیاش
لغتنامه دهخدا
دیاش . (اِخ ) بارتولومئو (فوت 1500 م .). دریانورد پرتغالی نخستین اروپایی بود که دماغه ٔ امید نیک را دور زد (1488 م .) و این مسافرت او راه دریایی هند را باز کرد، با «کابرال » در مسافرتی که منجر به کشف برزیل گردید همراه بود ولی در راه هلاک شد. (دائرة ا...
-
واسکو دو گاما
لغتنامه دهخدا
واسکو دوگاما. [ ک ُ دُ ] (اِخ ) واسکو دا گاما. دریانورد مشهور پرتقالی . وی در سینو واقع در المتژو به سال 1469 متولد شد و در 1524 در کشن هندوستان درگذشت . وی به سال 1487 به وسیله ٔ ژان دوم به هند گسیل شدو از جنوب افریقا و دماغه امید به آن دیار رفت و د...
-
تاورنیه
لغتنامه دهخدا
تاورنیه . [ وِ ی ِ ] (اِخ ) ژان باتیست . سیاح فرانسوی که در سال 1605 م . در پاریس متولد شد. وی فرزند «گابریل تاورنیه » جغرافیادان بود.در اوان جوانی علاقه ٔ بسیار بسفر پیدا کرد. او هنگامی که بیش از 15 سال نداشت ، خانه ٔ پدر را بقصد مسافرت و گردش ترک ک...
-
اسکندریه
لغتنامه دهخدا
اسکندریه . [ اِ ک َ دَ ری ی َ ] (اِخ ) شهری بمصر. || دهی میان حماة وحلب . || شهری به مرو. || شهری به صغد سمرقند. || نام دیگر بلخ . || دهی میان مکه و مدینه . || دهی بر دجله نزدیک واسط. || شهری در مجاری انهار بهند. || شهری بارض بابل . || شهری بکنار نهر...
-
رأس
لغتنامه دهخدا
رأس . [ رَءْس ْ ] (ع اِ) سر. (منتهی الارب ) (دهار) (غیاث اللغات ) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) (کشاف اصطلاحات الفنون ) (آنندراج ) (ترجمان علامه جرجانی ). ج ، ارؤس ، رؤس . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سر که عضو بالایین جاندار است . (فرهنگ نظام ). آن...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن السری . مکنی به ابوالفتوح و ابن الصلاح و ملقب بمجدالدین از فضلای یگانه و حکمای فرزانه بوده است و هم از خانواده ٔ اجلاء علماء است . اصل وی از همدان و مولد وی نیز همان سامان است و برخی گویند که در سمیساط متولد شده و ه...