کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دلیجان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دلیجان
لغتنامه دهخدا
دلیجان . [ دِ ] (اِخ ) شهر کوچکی است در نواحی اصفهان ، آنرا دلیکان نیز خوانند. (از معجم البلدان ). دلیجان از توابع جرباذقان (گلبادگان ) است و در اول شهر وسط بوده است ، طولش از جزایر خالدات «فه م » و عرض از خط استوا «لج یه »، و این زمان خراب است و بیس...
-
دلیجان
لغتنامه دهخدا
دلیجان . [ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اشکور بالا بخش رودسر شهرستان لاهیجان . واقع در 48 هزارگزی جنوب رودسر و 12 هزارگزی جنوب شرقی سحابل با 220 تن سکنه ، آب آن از چشمه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
دلیجان
لغتنامه دهخدا
دلیجان . [ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بازکیا گوراب بخش مرکزی شهرستان لاهیجان با 160 تن سکنه . واقع در 12 هزارگزی غرب لاهیجان . آب آن از نهر کیاجو منشعب از سفیدرود، و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
دلیجان
لغتنامه دهخدا
دلیجان . [ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شاندرمن ، بخش ماسال شاندرمن ، شهرستان طوالش با 184 تن سکنه . واقع در 8 هزارگزی شمال ماسال و 20 هزارگزی شمال خاوری بازار شاندرمن . آب آن از رودخانه ٔ شاندرمن و چشمه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
دلیجان
لغتنامه دهخدا
دلیجان . [ دِ ] (فرانسوی ، اِ) قسمی کالسکه ٔ بزرگ که مسافر بردی . قسمی از گاری که با اسب برده میشد. (یادداشت مرحوم دهخدا). نوعی وسیله ٔ نقلیه ٔ عمومی برای حمل مسافر. دلیجان از اوایل قرن هجدهم م . در اروپا متداول گردید. دلیجانهای اولیه معمولا با چهار ...
-
جستوجو در متن
-
دیلیجان
لغتنامه دهخدا
دیلیجان . (از فرانسوی ، اِ) دلیجان . قسمی ارابه مربع مستطیل از تخته برای بردن مسافرین . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به دلیجان شود.
-
سنج آباد
لغتنامه دهخدا
سنج آباد. [ س ِ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه دلیجان به خمین میان نصرت آباد و شوراب در 37800 گزی دلیجان . (یادداشت مؤلف ).
-
شوراب
لغتنامه دهخدا
شوراب . (اِخ ) نام محلی کنار راه دلیجان به خمین میان سنج آباد ومیانرودین در 51500متری دلیجان . (یادداشت مؤلف ).
-
میانرودین
لغتنامه دهخدا
میانرودین . (اِخ ) نام محلی کنار راه دلیجان به خمین میان شوراب و رباط مراد در 59هزارگزی دلیجان . (از یادداشت مؤلف ).
-
فورغون
لغتنامه دهخدا
فورغون . [ فُرْ ] (اِ) نوعی دلیجان . (یادداشت مؤلف ).
-
طرمطاس
لغتنامه دهخدا
طرمطاس . [ طُ رُ ] (اِ) قسمی گاری و عرابه . نوعی دلیجان .
-
نشست آباد
لغتنامه دهخدا
نشست آباد. [ ن ِ ش َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش دلیجان شهرستان محلات . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
دلیجانی
لغتنامه دهخدا
دلیجانی . [ دِ / دُ ] (ص نسبی ) منسوب به دلیجان که شهری است در نواحی اصفهان . (از الانساب سمعانی ورق 228).
-
سالیان
لغتنامه دهخدا
سالیان . (اِخ ) نام محلی کنار راه قم به سلطان آباد، میان دو راهه دلیجان و عنایت بیگ ، در 177200 گزی طهران قرار گرفته است .