کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دلیج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دلیج
لغتنامه دهخدا
دلیج . [ دَ ] (اِ) دالان . دالیز. دهلیز. دالیج . و آن کلمه ٔ فارسی است . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
دلیج
لغتنامه دهخدا
دلیج . [ دُ ل َ ] (اِ) از اعلام است . (از منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
دالیج
لغتنامه دهخدا
دالیج . (اِ) کلمه فارسی است . (نقل از لیث ). دالان . دالیز. دهلیز. دلیج . رجوع به دالان شود.
-
چنیشت
لغتنامه دهخدا
چنیشت . [ چ ِ ن ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجندکه در 46 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند واقع است . آب وهوای آن کوهستانی و معتدل است . 672 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. از محصولاتش غلات و میوه ها است . شغل اهالی زراعت...
-
دالان
لغتنامه دهخدا
دالان . (اِ) دهلیز. دالیز. دالیج . دلیج . بالان . بالانه . محلی میانه ٔ خانه و در کوچه . دالانه . (شرفنامه ). دهلیز که مابین دو در باشد. (شعوری ). کریدور. محلی مسقف میان در خانه و خانه : چو خوان اندرآمد بدالان شاه درون رفت زروان حاجب براه . فردوسی (ا...
-
راهرو
لغتنامه دهخدا
راهرو. [ رَو / رُو ] (نف مرکب ) راهرونده . رونده .راهرونده . سائر. طی طریق کننده . راه پیما. ج ، راهروان .(ناظم الاطباء). ماشی . (یادداشت مؤلف ) : چون جهان سپید گشت سیاه راهرو نیز بازماند از راه . نظامی .برآن راهرو نیم جو بار نیست که او را یکی جو در...
-
دهلیز
لغتنامه دهخدا
دهلیز. [ دِ ] (اِ) به کسر دروازه و اندرون سرا و به فتح معرب است ودهالیز بر آن جمع بسته اند . (انجمن آرا). بالان . دالان . معرب دالیز. فاصله ٔ میان در و خانه . دالیج . دلیج . (یادداشت مؤلف ). دالان و محل میانه ٔ دو در و یا محلی که میان در خارجی خانه ...