کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دلکده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دلکده
لغتنامه دهخدا
دلکده . [ دِ ک َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) خانه ٔ دل . (ناظم الاطباء). از عالم (از قبیل ) میکده و بتکده . (آنندراج ) : ترک دل و جان کردم تا بی دل و جان گردم یکدل چه محل دارد صد دلکده بایستی .مولوی .
-
جستوجو در متن
-
دلستان
لغتنامه دهخدا
دلستان . [ دِ ل ِ ] (اِ مرکب ) محل جذب و استقرار و تجمع دلها. جایگاه و قرارگاه دلهای عاشقان و دلدادگان . رجوع به دلکده شود : خاک مشک از روی گندم گون خاتون عرب عاشقان را آرزوبخش و دلستان آمده . خاقانی .سروی ز بستان ارم شمع شبستان حرم رویش گلستان عجم ک...