کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دلدلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دلدلة
لغتنامه دهخدا
دلدلة. [ دَ دَ ل َ ] (ع مص ) رفتن . (از منتهی الارب ). ذهاب . (از اقرب الموارد). || اضطراب کردن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || جنبانیدن سر و اعضا را در رفتار. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). جنبانیدن . (المصادر زوزنی ). جنبانیدن چیزی ...
-
جستوجو در متن
-
دلدال
لغتنامه دهخدا
دلدال . [ دِ ] (ع مص ) جنبانیدن سر و اعضاء را در رفتار. (از منتهی الارب ). حرکت دادن سر و اعضا هنگام راه رفتن . (از اقرب الموارد). || اضطراب کردن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || رفتن . (از منتهی الارب ).ذهاب . (اقرب الموارد). دلدلة. رجوع به...
-
اضطراب
لغتنامه دهخدا
اضطراب . [ اِ طِ ] (ع مص ) اضطراب چیزی ؛ تحرک و موج زدن و برخی از آن برخوردن یا زدن به برخی است . (از اقرب الموارد). تحرک و موج زدن . (از لسان العرب ). جنبیدن و حرکت نمودن . (منتهی الارب ). جنبیدن و حرکت کردن . (ناظم الاطباء). جنبیدن و لرزیدن و طپیدن...
-
رفتن
لغتنامه دهخدا
رفتن . [ رَ ت َ ] (مص ) حرکت کردن . خود را حرکت دادن . (ناظم الاطباء). روان شدن از محلی به محل دیگر. (ازناظم الاطباء). خود را منتقل کردن از جایی به جایی . نقل کردن از نقطه ای به نقطه ٔ دیگر. راه رفتن . مشی . (یادداشت مؤلف ). مشی . (دهار) (ترجمان الق...