کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دلخوری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دلخوری
لغتنامه دهخدا
دلخوری . [ دِ خوَ / خ ُ ] (حامص مرکب ) رنجیدگی . آزردگی . اندک تألم و تأثر از دوستی یا یکی از کسان و خویشان . (یادداشت مرحوم دهخدا). ملالت . غمگینی . گله . شکایت . نارضایی . اوقات تلخی . (فرهنگ لغات عامیانه ).- دلخوری داشتن از کسی یا چیزی ؛ از او ...
-
جستوجو در متن
-
آزردگی
لغتنامه دهخدا
آزردگی . [ زَ دَ / دِ ] (حامص ) صدمه . جراحت . خستگی . || رنجگی .رنجیدگی . دلتنگی . دلخوری . || خشم . غضب .
-
دلخور
لغتنامه دهخدا
دلخور. [ دِ خوَرْ / خُرْ ] (ص مرکب ) ملول . مغموم . محزون .رنجیده . (ناظم الاطباء). غمگین . افسرده : در واقعه ٔ دلخور جانکاه برادرما را بغلط مرده ای انگاشته باشد. مسیح کاشی (از آنندراج ).- دلخور بودن ؛ گله مند و ناراضی بودن از کسی یا چیزی . (فرهنگ ل...
-
دل پر
لغتنامه دهخدا
دل پر. [ دِ پ ُ ] (ص مرکب )دل آکنده از غم و اندوه یا خشم و غضب . بسیار غمگین واندوهگین یا خشمگین و غضبناک . رجوع به دل پری شود.- دل پر بودن ؛ لبریز از شکایت بودن . (آنندراج ) : چون آستین همیشه جبینم ز چین پر است یعنی دلم ز دست تو ای نازنین پر است .غ...
-
دق
لغتنامه دهخدا
دق . [ دِق ق / دِ ] (از ع ، اِ) ریزه وشکسته از هر چیز. (منتهی الارب ). چیز دقیق و ریزه . (از اقرب الموارد). || شی ٔ اندک : أخذت دقه و جله ؛ اندک و بسیار آنرا گرفتم . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || کوبیدن آنچه در پیمانه و مکیال است تا بهم فش...