کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دلال و واسطه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دلال خانه
لغتنامه دهخدا
دلال خانه . [ دَل ْ لا ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) دلاله خانه . خانه ٔ بد. بیت اللطف . زغارو. (یادداشت مرحوم دهخدا) : آن ریش نیست جغبت دلال خانه هاست وقت جماع زیر حریفان فکندنیست .طیان مرغزی .
-
جستوجو در متن
-
میاندار
لغتنامه دهخدا
میاندار. (نف مرکب ، اِ مرکب ) واسطه و مصلح و دلال . (ناظم الاطباء). دلال و واسطه میان دو کس . (آنندراج ). || (اصطلاح زورخانه ) استاد زورخانه . (ناظم الاطباء). استاد که دیگر ورزشکاران با اشارات او و همراه او حرکات ورزشی آغاز و بدان عمل کنند. پهلوان مب...
-
میانجی
لغتنامه دهخدا
میانجی . (ص نسبی ، اِ) در بهار عجم و مصطلحات آمده است : ظاهراً مرکب است از میان و لفظ «گی » که کلمه ٔ نسبت است . پس گاف را به جیم بدل کرده چنین خوانده اند. مؤلف غیاث گوید که چون لفظ میانه را به یاء متصل کردند، های مختفی به کاف فارسی بدل شده به جیم ع...
-
دلاله
لغتنامه دهخدا
دلاله . [ دَل ْ لا ل َ / ل ِ ] (از ع ، ص ، اِ) دلالة. دلال . زن واسطه . واسطه میان دو طرف معامله : از درطلبان آن خزانه دلاله هزار در میانه . نظامی .در بازار آن دلاله بود در فنون ذکا و زیرکی دلاله ٔ محتاله شاگردی او را شایستی . (جهانگشای جوینی ). || ز...
-
خانه
لغتنامه دهخدا
خانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) آن جایی که در آن آدمی سکنی می کند. (ناظم الاطباء). سرا. منزل . مستَقَرّ : برگزیدم بخانه تنهایی از همه کس درم ببستم چست . شهیدبلخی .کنون همانم و خانه همان و شهر همان مرا نگویی کز چه شده ست شادی سوگ . رودکی .سبک پیرزن سوی خانه...