کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دلالت مصداقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دلالت داشتن
لغتنامه دهخدا
دلالت داشتن . [ دَ ل َ ت َ ] (مص مرکب ) لازم آمدن از موجود بودن چیزی وجود چیزی دیگر. (ناظم الاطباء). نشان چیزی بودن : [ برجها ] بر بادها دلالت چگونه دارند. (التفهیم ص 323). || راهبر بودن . رهنمونی داشتن .
-
دلالت کردن
لغتنامه دهخدا
دلالت کردن . [ دَ ل َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) هدایت کردن . راهنمایی نمودن . (ناظم الاطباء). راهبری نمودن : اِحراب ؛ دلالت کردن کسی را بر غنیمت . (تاج المصادر بیهقی ). تنبیه ؛ دلالت کردن بر چیزی که از آن غافل باشد. (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). || نشانه ٔ ...
-
دلالت نمودن
لغتنامه دهخدا
دلالت نمودن . [ دَ ل َ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب )دلالت کردن . راهنمائی کردن . هدایت کردن : اِسقاء؛ دلالت نمودن بر آب . (از منتهی الارب ). || نشانه ٔچیزی بودن . دلالت داشتن . و رجوع به دلالت کردن شود.