کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دقیانوس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دقیانوس
لغتنامه دهخدا
دقیانوس . [ دَ ] (اِخ ) محرف دقیوس که آن نیز معرب دسیوس است . امپراتور روم در قرن سوم میلادی . (از فرهنگ فارسی معین ). نام سلطانی جابر بت پرست ، اصحاب کهف از خوف او فرار نمودند و به غار پناه بردند. (از حبیب السیر چ تهران ج 1 ص 54 و 76) (از غیاث ) (از...
-
واژههای مشابه
-
شهر دقیانوس
لغتنامه دهخدا
شهر دقیانوس . [ ش َ رِ دَ ] (اِخ )تمام نصف جنوبی ایالت کرمان تا ساحل دریا داخل در ولایت جیرفت بوده است . جیرفت در قرون وسطی شهری بسیار مهم بود... اکنون خرابه های جیرفت (که نام آن فقط بر ولایت جیرفت اطلاق میشود نه بر شهر) به دقیانوس (شهر امپراطور) معر...
-
جستوجو در متن
-
فسوس
لغتنامه دهخدا
فسوس . [ ف ُ ] (اِخ ) نام شهری است که پایتخت دقیانوس بوده . (برهان ). رجوع به افسوس شود.
-
یلمیخا
لغتنامه دهخدا
یلمیخا. [ ی َ ] (اِخ ) نام یکی از اصحاب کهف است که آنان پس از زنده شدن او را به شهر فرستادند تا طعامی خرد. چون به شهر اندرآمد بازار و شهر نه بدانسان دید که بود، عجب ماند، درم نانبا را داد به مهر دقیانوس . نانبا گفت مگر این مرد گنج یافته است و او را س...
-
شش میر
لغتنامه دهخدا
شش میر. [ ش َ / ش ِ ] (اِخ ) کنایه از شش تن امیرزادگان دقیانوس است که از وی گریختند و در غاری پنهان شدند و اصحاب کهف آنانند : کرده از بهر رهبری شش میرگربه ای را نبی سگی را پیر.(آنندراج ).
-
فطحل
لغتنامه دهخدا
فطحل . [ ف ِ طَ ] (ع اِ) روزگاری که انسان در آن خلق نشده بود: زمن الفطحل ؛ یعنی زمان نوح . و در مبالغه ٔ قدمت چیزی گویند: آن از زمان فطحل است . (از اقرب الموارد). مثل عهد دقیانوس در فارسی .
-
دقیوس
لغتنامه دهخدا
دقیوس . [ دَ ] (اِخ ) پادشاهی بود که بر غار اصحاب کهف مسجدی بنا ساخت . (از منتهی الارب ). دسیوس امپراتور روم که از 249 تا 251 م . سلطنت کرد و در عربی دقیوس نامیده شده است . (ناظم الاطباء). نام او گایوس مسیوس کینتوس ترایانوس دسیوس است که بسال 201 م .د...
-
شاه وزوزک
لغتنامه دهخدا
شاه وزوزک . [ وِ وِ زَ ] (اِ مرکب ) عهد شاه وزوزک ، دوره ٔ شاه وزوزک ؛ زمانی سخت دور در گذشته . (یادداشت مؤلف ). کنایه از دوران بسیار قدیم و زمان گذشته و مترادف «عهد دقیانوس » است و نام شاه یا امیری خاص نیست و گاه آن را «پادشاه وزوزک » نیز میخوانند....
-
بخسلوس
لغتنامه دهخدا
بخسلوس . [ ب َ س ِ ] (اِخ ) نام پادشاهی (در داستان وامق و عذرا) که عذرا را بقهر و تعدی و عنف برده بود. (از برهان قاطع) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ سروری ) : یکی شاه بد نام او بخسلوس که با حیله و رنگ بود و فسوس . عنصری .حال اصحاب کهف و د...
-
اصحاب کهف
لغتنامه دهخدا
اصحاب کهف . [ اَ ب ِ ک َ ] (اِخ ) بمعنی صاحبان غار، و ایشان هفت تن بودند از دوستان حق که از خوف دقیانوس نام پادشاهی ظالم از شهر گریخته در غاری پنهان شده بخفتند و سگی بمحبت ایشان همراه بود بحکم الهی بعد سه صد سال بیدار شده باز بخفتند باز بقیامت خواهند...
-
غار اصحاب کهف
لغتنامه دهخدا
غار اصحاب کهف . [ رِ اَ ب ِ ک َ ] (اِخ ) غاری که اصحاب کهف به آن پناه بردند. اصحاب کهف تنی چند خداپرست و از بزرگان مملکت روم بودند، دقیانوس نام که ملک روم بود با ایشان به دشمنی برخاست و آنان از بیم او فرار کردند و به غاری پناه بردند. کیفیت این واقعه ...
-
نانبا
لغتنامه دهخدا
نانبا. (اِ مرکب ) نان پز. (انجمن آرا)(فرهنگ نظام ). نانوا. (ناظم الاطباء). مخفف نان آبائی که طباخ و خباز باشد. (غیاث اللغات ). رجوع به نانوا شود. || مجازاً، نان فروش . (انجمن آرا) (از آنندراج ) (فرهنگ نظام ) : و درم نانبا را داد به مهر دقیانوس نانباگ...
-
تاریخ مصر جدید
لغتنامه دهخدا
تاریخ مصر جدید. [ خ ِ م ِ رِ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون در ذیل کلمه ٔ تاریخ آرد: و از آنجمله تاریخ قبط جدید است . نام ماههای آن عبارتند از: توت ، بابه ، هثور، کیهک ، طوبه ، امشیر، برمهات ، برمرزه ، بشنسد، بونه ، ابیب ، ...