کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دقزدانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دقزدانه
لغتنامه دهخدا
دقزدانه . [ دُ ق ُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) گونه ای از شونگ و آن درختچه ای است که در جنگلهای مرتفع «نور» و «زیارت » وجود دارد. و در گیلان آنرا پلاخور نامند. دقزدون . الجاره . (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به پلاخور شود.
-
جستوجو در متن
-
دقزدون
لغتنامه دهخدا
دقزدون . [ دُ ق ُ ] (اِ مرکب ) نامی است که در خلخال به دقزدانه دهند. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به دقزدانه و پلاخور شود.
-
پلاخور
لغتنامه دهخدا
پلاخور. [ پ َ خوَرْ / خُرْ ] (اِ) این نام را در دره ٔ چالوس و در کرج و مرزهای فوقانی جنگلهای شمالی ایران و در اراضی خشک و کوهستانی و استپ های کرمانشاه و لرستان و شیراز بگونه ای از شونگ میدهند و آن نام را در درفک به زین دار و هفت کول دهند و در گیلان د...
-
الجاره
لغتنامه دهخدا
الجاره . [ اَ رَ / رِ ] (اِ) گونه ایست از شونگ (درخت جنگلی ) که آنرا در ارسباران بنام مذکور(الجاره )، در خلخال ، دُقﱡزدانَه یا دُقﱡزدون و در گیلان : پلاخور نامند. رجوع به درختان جنگلی ثابتی ص 113 و جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 265 و پلاخور و دقزدانه شود.
-
شونگ
لغتنامه دهخدا
شونگ . [ ] (اِ) درختچه ای است که در نور و کجور و زیارت گرگان آن را شونگ و شن خوانند و عرب شجرةالطحال و زهرالعسل گوید. مردم رودسر و دیلمان و کرج آن را پلاخور نامند و در کتول بنام سفیدال مشهور است و دقزدانه و اوچ قد و دقزدون اسم ترکی او باشد و این درخت...