کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دقت داشتن دقیق بودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دقت پسند
لغتنامه دهخدا
دقت پسند. [ دِق ْ ق َ پ َ س َ ] (نف مرکب ) دشوارپسند و مشکل پسند. (آنندراج ). و رجوع به دقت شود.
-
جستوجو در متن
-
چهارگوش بودن
لغتنامه دهخدا
چهارگوش بودن . [ چ َ / چ ِ دَ ](مص مرکب ) مربع بودن . چهار گوشه داشتن . شکل مربعی داشتن . || گوش داشتن . مراقب اوضاع و احوال بودن . هرچه دقیق تر قوه ٔ شنوائی بکار داشتن . بیدار و هشیار بودن . در همه حال مترصد اطراف و جوانب بودن .
-
نازک اندیشی
لغتنامه دهخدا
نازک اندیشی . [زُ اَ ] (حامص مرکب ) دقت در فکر. دقیق الفکر بودن .
-
ربط داشتن
لغتنامه دهخدا
ربطداشتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) اتصال داشتن . پیوسته بودن . ارتباط داشتن . (ناظم الاطباء). مربوط بودن .مرتبط بودن . رابطه داشتن . پیوستگی داشتن . || بامعنی بودن . (ناظم الاطباء). || دخیل بودن . دخالت داشتن . || علت و عمل داشتن . || رفاقت و آشنایی دا...
-
اطلاق داشتن
لغتنامه دهخدا
اطلاق داشتن . [ اِ ت َ ] (مص مرکب ) مطلق بودن . تعمیم داشتن . عمومی بودن . عمومیت داشتن . عمیم بودن . عام بودن . رجوع به اطلاق شود.
-
خبیر بودن
لغتنامه دهخدا
خبیر بودن . [ خ َدَ ] (مص مرکب ) آگاه بودن . واقف بودن . مطلع بودن . آگهی داشتن . اطلاع داشتن .
-
توجه داشتن
لغتنامه دهخدا
توجه داشتن . [ ت َ وَج ْ ج ُه ْ ت َ ] (مص مرکب ) دقت داشتن . زیر نظر داشتن . مراقب بودن . || نگاه و نظر مرحمت به کسی یا چیزی داشتن . رجوع به توجه و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
دخل داشتن
لغتنامه دهخدا
دخل داشتن . [ دَ ت َ ] (مص مرکب ) درآمد داشتن . دارای درآمد وعایدی بودن . || ربط داشتن . مرتبط بودن .
-
التهاب داشتن
لغتنامه دهخدا
التهاب داشتن . [ اِ ت ِ ت َ ] (مص مرکب ) حرارت داشتن . افروخته بودن از گرما یا تشنگی . || مضطرب بودن . در تشویش بودن . بی آرام بودن .
-
پیشانی داشتن
لغتنامه دهخدا
پیشانی داشتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) خوشبخت بودن . اقبال نیکو داشتن . بختور بودن .
-
رضا داشتن
لغتنامه دهخدا
رضاداشتن . [ رِ ت َ ] (مص مرکب ) رضامندی داشتن . میل داشتن . راضی بودن . مایل بودن . (یادداشت مؤلف ).
-
اصالت داشتن
لغتنامه دهخدا
اصالت داشتن . [ اَ ل َت َ ] (مص مرکب ) نجابت داشتن . اصیل بودن و دارای نژاد بودن . (ناظم الاطباء).
-
مو زدن
لغتنامه دهخدا
مو زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) اختلاف بسیار جزئی داشتن (معمولاً در جمله ٔ منفی استعمال شود): قیافه اش با قیافه ٔ او مو نمیزند، یعنی کوچکترین اختلافی ندارد. (از یادداشت مؤلف ). || در نهایت استقامت و راستی بودن . در استقامت اندک کجی نداشتن . در یک ردیف...
-
عسرت داشتن
لغتنامه دهخدا
عسرت داشتن . [ ع ُ رَ ت َ ] (مص مرکب ) مشکل بودن و دشوار بودن . (ناظم الاطباء). سخت بودن .