کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دقاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دقاق
لغتنامه دهخدا
دقاق . [ دَق ْ قا ] (اِخ ) لقب حسن بن محمدبن دقاق نیشابوری ، مشهور به ابوعلی دقاق ، عالم قرن چهارم هجری است . رجوع به ابوعلی (حسن بن ...) شود.
-
دقاق
لغتنامه دهخدا
دقاق . [ دَق ْقا ] (اِخ ) لقب علی بن عبیداﷲ دقیقی . رجوع به ابوالقاسم (علی بن عبیداﷲ...) و علی (ابن عبیداﷲ...) شود.
-
دقاق
لغتنامه دهخدا
دقاق . [ دَق ْقا ] (ع ص ، اِ) آردفروش . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). منسوب به دقیق که اشتغال به عمل آرد را میرساند. (از الانساب سمعانی ). || آنکه آرد بسیار دارد. (از اقرب الموارد). || کوبنده ٔ چیزی . (غیاث ) (آنندراج ). || قصار، که جامه را می کو...
-
دقاق
لغتنامه دهخدا
دقاق . [ دِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ دقیق ، به معنی باریک . (غیاث ) (ناظم الاطباء). || ج ِ دقیقة. || ریزه و تراشه . (ناظم الاطباء).- دقاق العیدان ؛ ریزه های چوب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به دُقاق شود.- دقاق الکندر ؛ ریزه های کندر که از او م...
-
دقاق
لغتنامه دهخدا
دقاق . [ دُ ] (اِخ ) ابن تتش بن الب ارسلان سلجوقی ، مکنی به ابونصر و ملقب به شمس الملوک . از سلاجقه ٔ شام . وی 488 هَ . ق . پس از وفات پدرش در دمشق به سلطنت نشست و در هجدهم رمضان سال 492 هَ . ق . درگذشت و گویند مادرش او را با انگور زهرآلود هلاک نمود....
-
دقاق
لغتنامه دهخدا
دقاق . [ دُ ] (اِخ ) از زنان مغنی و زیباچهره بود که غناء را نزد مغنیان بزرگ عهد عباسی فراگرفت و مدتی نزد حمدونه دختر رشید میزیست . (از اعلام النساء از الاغانی اصفهانی و نهایة الارب نویری ).
-
دقاق
لغتنامه دهخدا
دقاق . [ دُ ] (ع اِ) ریزه و شکسته از هر چیز. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).- دقاق العیدان ؛ ریزه های چوب ،و آنرا بکسر اول نیز خوانند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).|| باریک . (منتهی الارب ). دقیق . (اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
علی دقاق
لغتنامه دهخدا
علی دقاق . [ع َ ی ِ دَق ْ قا ] (اِخ ) ابن عبیداﷲ دقیقی بغدادی ، مشهور به دقاق و مکنّی به ابوالقاسم . رجوع به ابوالقاسم (علی بن عبیداﷲ دقاق ) و علی (ابن عبیداﷲ...) شود.
-
جعفر دقاق
لغتنامه دهخدا
جعفر دقاق . [ ج َ ف َ رِ دَق ْ ق ] (اِخ ) از حفاظ حدیث و مردی ثقه بوده است (متوفی به سال 330 هَ . ق .). (الفهرست ابن الندیم ).
-
صالح دقاق
لغتنامه دهخدا
صالح دقاق . [ ل ِ ح ِ دَق ْ قا ] (اِخ ) رجوع به صالح بن بیان بن سکن دقاق شود.
-
امعاء دقاق
لغتنامه دهخدا
امعاء دقاق . [ اَ ءِ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) امعاء علیا و آن اثناعشر و صائم و دقیق است : امعاءدقاق یعنی روده های باریک بدین روده (روده ٔ صائم ) پیوستست . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و رجوع به امعاء شود.
-
بوعلی دقاق
لغتنامه دهخدا
بوعلی دقاق . [ ع َ دَ ] (اِخ ) رجوع به ابوعلی حسن بن محمد شود.
-
حسن دقاق
لغتنامه دهخدا
حسن دقاق . [ ح َ س َ ن ِ دَق ْ قا ] (اِخ ) ابن علی بن محمد،مکنی به ابوعلی بغدادی شافعی . درگذشته ٔ 405 هَ . ق .او راست : کتاب الضحایا. (هدیة العارفین ج 1 ص 274).