کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دفن گردانیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دفن گردانیدن
لغتنامه دهخدا
دفن گردانیدن . [ دَ گ َ دَ ] (مص مرکب ) دفن کردن . دفن نمودن . بخاک سپردن : اضلال ؛ مرده را دفن گردانیدن . (دهار). و رجوع به دفن و دفن کردن شود.
-
واژههای مشابه
-
دفن کردن
لغتنامه دهخدا
دفن کردن . [ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بزیر خاک کردن . بزمین کردن . بخاک سپردن . بگور کردن . چال کردن . خاک کردن . در خاک نهادن . اجتنان . جَن ّ. (دهار). طفذ. هدون . (منتهی الارب ) : این خبر [ خبر مادر عبداﷲ ] به حجاج بردند بشگفت بماند و فرمود تا عبداﷲ ...
-
دفن نمودن
لغتنامه دهخدا
دفن نمودن . [ دَ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) دفن کردن . در گور گذاشتن و زیر خاک نهادن مرده و جز آن را. (ناظم الاطباء).عفر. تعفیر. (از منتهی الارب ). و رجوع به دفن شود.
-
قبر و دفن
لغتنامه دهخدا
قبر و دفن . [ ق َ رُ دَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) عمل به خاک سپردن مرده . دفن کردن مرده را. به خاک سپردن میت . || مؤلف قاموس کتاب مقدس ذیل این کلمه چنین نویسد: بدان که یهود و پیشینیان را شیوه این بود که خویشان چشمهای میت را فروپوشانند و بهم آورند (س...
-
جستوجو در متن
-
اضلال
لغتنامه دهخدا
اضلال . [ اِ ] (ع مص ) اضلال خدای تعالی کسی را؛ به بیراهه راندن وی را، یقال : اضله فضل ّ. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). بیراه گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). گمراه گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گمراهی . (ناظم الاطباء). گمراه کردن .(ترجم...
-
تغییب
لغتنامه دهخدا
تغییب . [ ت َغ ْ ] (ع مص ) غایب کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). نهان گردانیدن و ناپدید کردن ،یقال : غیبه ُ غیابه ُ؛ ای دفن فی قبره . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
اقبار
لغتنامه دهخدا
اقبار. [ اِ ] (ع مص ) گور ساختن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گور ساختن برای کسی . (ناظم الاطباء). || بگور کردن فرمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کشته را بقوم او دادن تا دفن کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ...
-
اجنان
لغتنامه دهخدا
اجنان . [ اِ ] (ع مص ) جنون . || دیوانه کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر). دیوانه گردانیدن . (منتهی الارب ). || پنهان کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر). || پنهان شدن و پوشیدن . (منتهی الارب ). || اجنان اللیل ؛ پوشیدن شب . (منتهی الارب ). درآمدن شب . (زوزنی )...
-
انقاع
لغتنامه دهخدا
انقاع . [ اِ ] (ع مص ) پنهان داشتن بدی را. (آنندراج ). انقاع شر؛ پنهان داشتن بدی را و هو استعارة. (از منتهی الارب ). انقاع شر برای کسی ؛ پنهان داشتن بدی را برای وی . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || شتر کشتن به مهمانی از سفرآینده . (از منتهی ا...
-
تعفیر
لغتنامه دهخدا
تعفیر. [ ت َ ] (ع مص ) آمیختن گوسپندان سیاه را با گوسپندان سپید سرخی مایل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خاک آلوده کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || در خاک گردانیدن . (زوزنی ). در خاک غلطانیدن . (من...
-
راست کردن
لغتنامه دهخدا
راست کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) استقامت بخشیدن . مستقیم کردن . باستقامت درآوردن . از انحناء باستقامت بردن . مقابل کج کردن و خم کردن : گردن ادبار بشکن پشت دولت راست کن پای بدخواهان ببند و دست نیکان برگشای . منوچهری .اقامة؛ راست کردن کژی کسی را: اَقا...
-
ابوعلی
لغتنامه دهخدا
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن محمد میکالی . ملقب بسیدالکفاة و معروف بامیر حسنک میکال . آخرین وزیر محمودبن سبکتکین . او بمبادی صبا در ملازمت سلطان محمود بسر می برد و در سفر و حضر همیشه با او بود. آنگاه که سلطان بر اریکه ٔ ملک نشست او را ریاست نیشا...