کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دعوات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دعوات
لغتنامه دهخدا
دعوات . [ دَ ع َ ] (ع اِ) ج ِ دعوة. جمع دعوت که به معنی دعا است . (غیاث ) (آنندراج ). و رجوع به دعا شود : قوافل دعوات از زمانه در همه وقت رفیق کوکبه ٔ صبح کاروان مساست . سلمان (ازآنندراج ).- مجیب الدعوات ؛ اجابت کننده ٔ دعاها. یکی از نامهای خدای تعا...
-
جستوجو در متن
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمد بدری اردبیلی . اوراست : انیس القلوب و غایةالمطلوب در دعوات و اذکار که بسال 763 هَ . ق . از تألیف آن فراغت یافته است .
-
مختتم گشتن
لغتنامه دهخدا
مختتم گشتن . [ م ُ ت َ ت َ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) بپایان برده شدن : موائد اطعمه ٔ گوناگون و انواع خورشها از حیز اندازه و قیاس بیرون ، به محل صرف رسید، و به دعوات صالحات مختتم گشت . (ظفرنامه ٔ یزدی ج 2 ص 400). و رجوع به اختتام شود.
-
خادم
لغتنامه دهخدا
خادم . [ دِ ] (اِخ ) ابوالحسن مرجان بن عبداﷲ المقتدری الخادم .مردی صالح بود و مدتی در مکه مجاور شد و در همانجا وفات یافت . سمعانی گوید کتاب دعوات ابی عبداﷲ المحاملی را از ابوالخطاب بن النظر که این ابوالخطاب از ابومحمدبن یحیی نقل کرده برای ما روایت کر...
-
ابودجانة
لغتنامه دهخدا
ابودجانة. [ اَ دُ ن َ ] (اِخ ) سماک بن خرشة یا سماک بن اوس بن خرشةبن لوذان بن عبدودّبن ثعلبه ٔ انصاری ساعدی خزرجی ، ملقب به ذوالمشهرة یکی از صحابه ٔ رسول صلی اﷲعلیه وآله . وی در غزوه ٔ بدر و هم احد در رکاب رسول صلی اﷲعلیه وآله وسلم بود و به روز احد پ...
-
اخطی
لغتنامه دهخدا
اخطی . [ اَ ] (اِخ ) در ترمذ امیری بود ظالم اخطی نام ، چندان آه آبستن متظلمان بدین دودآهنگ دخانی آسمان برآمد که ملایکه بوکیل داری دعوات مظلومان برخاستند. روزی جشنی ساخته بود و آب آتش رنگ نوش میکرد، ناگاه قدری از آن در حلق او جست و در گلوی او گرفت ، و...
-
ملتزم
لغتنامه دهخدا
ملتزم . [ م ُ ت َ زَ ] (اِخ ) موضعی است نزدیک رکن یمانی در محاذی کعبه ، حاجتمندان در آنجا دعا می کنند. (غیاث ) (آنندراج ). بین حجرالاسود و باب کعبه واقع شده در مکه ٔ معظمه . (از معجم البلدان ). نام آن جایی که در مابین در کعبه و حجرالاسود می باشد. (نا...
-
عفاا
لغتنامه دهخدا
عفاا. [ ع َ فَل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ، صوت مرکب ) مخفف عفااﷲ عنک ، یا عفااﷲ عنه . خدا ببخشایاد! و آن در تداول فارسی در مورد تحسین بکار رود، و گاهی با «از» و«ز» همراه است . (از فرهنگ فارسی معین ) : اگر ماند ایدر ز تو نام زشت نیابی عفااﷲ خرم...
-
نیم شب
لغتنامه دهخدا
نیم شب . [ ش َ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) نیمه شب . دل شب . نصف شب . دیرگاه شب : همی باده خوردند تا نیم شب به یاد بزرگان گشاده دو لب . فردوسی .چو از خواب بیدار شد نیم شب یکی جام می جست و بگشاد لب . فردوسی .وزآن پس یکی نیز نگشاد لب پر از غم همی بود تا نیم ...
-
خواص
لغتنامه دهخدا
خواص . [ خ َ واص ص ] (ع اِ) مردمان خاص .ضد عوام . (ناظم الاطباء). ج ِ خاصّه . نزدیکان . مقربان : احمد و شکر خادم تنی چند از خواص و طبیب و حاکم لشکر را بخواندند و گفتند... (تاریخ بیهقی ).و خواص قوم او را نزدیک وی آوردند تا با وی سخن گویند مگر وی جواب ...
-
دعوت
لغتنامه دهخدا
دعوت . [ دَع ْ وَ ] (ع مص ، اِمص ) دعوة. خواندن . خواهش و طلب . (ناظم الاطباء). || خواندن کسی را برای دادن طعام و غیره . (غیاث ) (از آنندراج ). خواهش ِ آمدن کردن از کسی جهت طعام و جز آن و درخواست و خواهانی جهت ضیافت و مهمانی . (ناظم الاطباء). به ضیاف...
-
طبرسی
لغتنامه دهخدا
طبرسی . [ طَ ب َ ] (اِخ ) حسن بن فضل طبرسی . ملقب به رضی الدین ، مکنی به ابونصر. او راست : کتاب مکارم الاخلاق که در سال 1300 هَ. ق . در بولاق مصر با کتاب الوسیلة العظمی فی شمائل المصطفی خیرالوری تألیف ابی المکارم زین الدین پیرمحمد دده ، در حاشیه اش ...
-
اشراق
لغتنامه دهخدا
اشراق . [ اِ ] (اِخ ) (شیخ ِ...) شیخ شهاب الدین یحیی بن حبش یا حسین یا عبداﷲبن امیرک مکنی به ابوالفتح . در سهرورد متولد شد.وی را شیخ اشراق و شیخ اشراقی و شیخ نوری و شیخ مقتول و شهاب مقتول و قتیل اﷲ و حکیم مقتول نیز میگفتند.اشراق در اصول فقه و اقسام ح...
-
ابوطاهر
لغتنامه دهخدا
ابوطاهر. [ اَ هَِ ] (اِخ ) محمدبن یعقوب بن محمدبن یعقوب بن ابراهیم بن عمربن ابی بکربن محمودبن ادریس بن فضل اﷲبن الشیخ ابی اسحاق ابراهیم بن علی بن یوسف قاضی القضاة مجدالدین الصدیقی الفیروزآبادی الشیرازی اللغوی ، مؤلف کتاب قاموس المحیط و القابوس الوسی...