کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دستگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دستگی
لغتنامه دهخدا
دستگی . [ دَ ت َ / ت ِ ] (حامص ) حالت و چگونگی دسته بودن . || (اِ مرکب ) کنایه از همدست وممد و معاون . (آنندراج ). || پوستی که بجهت نشاندن باز و شاهین و جز آن بر دست کشند، از عالم بهله . (آنندراج ). بهله . دستکش چرمی که بازدار بر سر دست کشد تا باز بر...
-
جستوجو در متن
-
دوهوایی
لغتنامه دهخدا
دوهوایی . [ دُ هََ ] (حامص مرکب ) اختلاف و دو تیرگی . دو دستگی . خصومت . چگونگی آنکه دو هوایا خواهش مختلف دارد. (یادداشت مؤلف ) : خاقانیا چه مژده دهی کز سواد ملک یکباره فتنه ٔ دوهوایی فرونشست . خاقانی .عقل و عقد جهان بدو شد راست دوهوایی ز مملکت برخا...
-
دوگروهی
لغتنامه دهخدا
دوگروهی . [ دُ گ ُ ] (حامص مرکب ) اختلاف . دوگانگی . دو دستگی . نفاق : این مخذول را دل بشکست و دو گروهی افتاد میان لشکر او. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 431). کار آن پادشاه از نظام بخواهد گشت از تعصبی که افتاد و دو گروهی میان برادران و خویشاوندان . (تاریخ ب...
-
دستک
لغتنامه دهخدا
دستک . [دَ ت َ ] (اِ مصغر) مصغر دست . دست کوچک : چون گسی کردمت بدستک خویش گنه خویش بر تو افکندم . رودکی .|| زدن دستها به هم . (ناظم الاطباء). رجوع به دستک زدن شود.- دستک دمبک ، دستک و دمبک ، دستک دنبک ، دستک و دنبک ؛ اشکال و ایراد و مانع و سد در راه ...
-
گروهه
لغتنامه دهخدا
گروهه . [ گ ُ هََ / هَِ ] (اِ)گلوله خواه گلوله ٔ ریسمان باشد و خواه گلوله ٔ توپ وتفنگ و گلوله ٔ بازی و گلوله ٔ خمیر نان و پنبه و گلوله ٔ کمان گروهه و امثال آن و بعربی جلاهق خوانند. (برهان ) (آنندراج ). گلوله ٔ کمان گروهه و امثال آن و بعربی جلاهق خوان...