کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دستگاه تلگراف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کرامت دستگاه
لغتنامه دهخدا
کرامت دستگاه . [ ک َ م َ دَ ] (ص مرکب ) که دستگاه با کرامت دارد : حضرت ولایت پناه کرامت دستگاه فیروزشاه . (حبیب السیر ج 3 ص 323).
-
جستوجو در متن
-
تلگرام
لغتنامه دهخدا
تلگرام . [ ت ِ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ) اخبار و مطالب ارسال شده یا دریافت شده بکمک دستگاه تلگراف . تلگراف نامه . رجوع به تلگراف شود.
-
تلگرافخانه
لغتنامه دهخدا
تلگرافخانه . [ ت ِ گ ِ / ت ِ ل ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) محلی که دستگاه فرستنده و گیرنده ٔ تلگراف در آن قرار دارد وبرای ارسال خبر بدانجا روند. رجوع به تلگراف شود.
-
دیرفرست
لغتنامه دهخدا
دیرفرست . [ ف ِ رِ ] (ن مف مرکب ) در اصطلاح دستگاه مخابرات تلگرافی ، تلگرافی است که در موقع آزادی سیمهای تلگراف مخابره شود. تلگراف غیر فوری . پیشتر «دیفره » گفته میشد که لغتی است فرانسوی .
-
تله تایپ
لغتنامه دهخدا
تله تایپ . [ ت ِ ل ِ ] (انگلیسی / فرانسوی ، اِ) یکی از قسمتهای دستگاه گیرنده ٔ تلگراف است . هنگامی که دستگاه فرستنده اخبار را بمقصد می فرستد این ماشین در دستگاه گیرنده بکار می افتد و کلمات را بدون رمز (نقطه خط) دریافت می کند و آنها را عیناً بر روی نو...
-
تلفن بی سیم
لغتنامه دهخدا
تلفن بی سیم . [ ت ِ ل ِ ف ُ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رادیو. و اساس آن مانند تلگراف بی سیم بر امواج الکترومانیتیک قرار دارد بدین ترتیب که دستگاه فرستنده مانند مهیج «هرتز» تولید امواج الکترومانیتیک می کند و در نقطه ٔ دیگر این امواج در اجسام هادی ج...
-
تلگراف بی سیم
لغتنامه دهخدا
تلگراف بی سیم . [ ت ِ گ ِ ف ِ / ت ِ ل ِ ف ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تلگراف بی سیم و رادیو بر اساس امواج هرتز استوار است و آن چنان است که بکمک بوبین رمکرف میتوان جرقه ٔ الکتریکی بسیار شدید و طویلی بین دو سر ثانویه ٔ آن تولید کرد. هرتز مشاهده کرد که ...
-
تلگراف
لغتنامه دهخدا
تلگراف .[ ت ِ گ ِ / ت ِ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ) مأخوذ از یونانی مرکب از تِل بمعنی دور و گرافِن بمعنی نوشتن . دستگاهی است که بوسیله ٔ آن پیامها را از فواصل بسیار دور ابلاغ می کنند و این عمل بوسیله ٔ سیم و مولد الکتریکی و بر اساس مغناطیس الکتریکی انجام م...
-
بی سیم
لغتنامه دهخدا
بی سیم . (ص مرکب ) (از: بی + سیم = نقره ٔ مسکوک ) بی پول . (یادداشت مؤلف ) : عاشقان بی سیم را شب خوش که هرکه را این نسیم باید دست و دامن پرسیم شاید. (از مقامات حریری ). || بدون سیم . بدون مفتول . (فرهنگ فارسی معین ). مقابل باسیم . || (اِ مرکب ) دستگ...
-
مرس
لغتنامه دهخدا
مرس . [ م ُ ] (اِخ ) ساموئل فینلی بریز (1791 - 1873 م ). نقاش امریکائی و مخترع تلگراف الکترومغناطیسی . او در سال 1791 م در چارلستون واقع در ایالت ماساچوست متولد شد و از سال 1832 سرگرم اختراع تلگراف گشت و به سال 1835 نخستین دستگاه تلگراف را ساخت و الف...
-
غرق آباد
لغتنامه دهخدا
غرق آباد. [ غ َ ](اِخ ) قصبه ای است جزء دهستان مزدقانچای بخش نوبران شهرستان ساوه ، که در 12هزارگزی خاور نوبران واقع شده ، و محلی است کوهستانی و هوای آن سردسیر و سکنه ٔ آن 2467 تن است که شیعه اند. و به زبان فارسی و ترکی سخن میگویند. آب آن از قنات (18 ...
-
گیرنده
لغتنامه دهخدا
گیرنده . [ رَ دَ / دِ ] (نف ) نعت فاعلی از گرفتن .اخذکننده و دریافت کننده . (ناظم الاطباء). ستاننده .- خون گیرنده ؛ که خونریز را به کیفر کشاند. که انتقام مقتول را از قاتل بستاند : گر بود دست من از دامن قاتل کوتاه خون گیرنده ٔ من دست درازی دارد. صائب...
-
کاشان
لغتنامه دهخدا
کاشان . (اِخ ) شهر کاشان یکی از قدیمترین شهرهای ایران در 205هزارگزی جنوب قم و 252هزارگزی جنوب تهران در دامنه ٔ خاوری سلسله جبال مرکزی کشور واقع است ، مختصات جغرافیائی آن به شرح زیر است : طول 51 درجه و 27دقیقه . عرض 33 درجه و 59 دقیقه . ارتفاع 945 گز ...
-
بروجرد
لغتنامه دهخدا
بروجرد. [ ب ُ ج ِ ] (اِخ ) وروجرد. وروگرد. ولوگرد. بروگرد . شهرکیست خرم [ از جبال ] و بانعمت ، و از وی زعفران و میوه ٔ نیک خیزد. (حدود العالم ، ذیل بروگرد). شهری است بین همدان و کرج ، اول قریه ای بود بعد بزرگ شد. (از مراصدالاطلاع ). لقب این شهر دارال...