کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دستورالعمل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دستورالعمل
لغتنامه دهخدا
دستورالعمل . [ دَ رُل ْ ع َ م َ ] (اِ مرکب ) دستور کار. دستور عمل . برنامه ٔ کار. طرز و روش و ترتیب و نظام و نسق وحدود کار : ایضاً دستورالعملی در باب دیگر. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 213). این خلاصه ای است مسمی به تذکرةالملوک که مشتمل است بر دستورالعمل خد...
-
جستوجو در متن
-
نمودج
لغتنامه دهخدا
نمودج . [ ن َ دَ ] (اِ) نمودش . نمونه . نقشه . کارنامه . دستورالعمل . (ناظم الاطباء).
-
مشخ
لغتنامه دهخدا
مشخ . [ م َ ] (اِ) مشق . اعم از چیزی نوشتن بسیار و کارهای دیگر. (برهان ). دستور و دستورالعمل مشق و نوشتن خط و دیگر کارها. (ناظم الاطباء). تلفظ عامیانه ٔ مشق عربی . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). || ورزش . || دستورالعمل حرکت سپاهیان . (ناظم الاطباء). ب...
-
نسخه گرفتن
لغتنامه دهخدا
نسخه گرفتن . [ ن ُ خ َ / خ ِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) نسخه برداشتن . استنساخ کردن . رونویس کردن . یادداشت برداشتن . || دستورالعمل دوا و مداوا از طبیب گرفتن .
-
دستورچه
لغتنامه دهخدا
دستورچه . [ دَ چ َ/ چ ِ ] (اِ مصغر) این کلمه در بیتی از دیوان ناصرخسرو (چ تقوی ص 55) آمده است اما در چاپ جدید (مینوی -محقق ص 86) بجای آن «دستارچه » است . در صورت صحت ضبط، ظاهراً معنی دستورالعمل و دستور کاری دهد : صندوقچه ٔعدل تو مانده ست به طرطوس دست...
-
ریاضی
لغتنامه دهخدا
ریاضی . (اِخ ) او راست : 1- دستورالعمل در ضروب امثال فارسی . 2- ریاض الشعراء و آن را به سال 916 هَ . ق . به اتمام رساند. (یادداشت مؤلف ). صاحب کشف الظنون گوید: آن را به سال 1019 هَ . ق . به سلطان احمد اهدا کرد. و نیز رجوع به کشف الظنون ج 1 ص 936 شود...
-
نسخه ٔ حکیم
لغتنامه دهخدا
نسخه ٔ حکیم . [ ن ُ خ َ / خ ِ ی ِ ح َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کاغذپاره ای که طبیب بر آن نوع دوا و طریقه ٔ استعمال و دستور معالجت نویسد بیمار را. دستورالعمل طبیب مریض را. || در تداول ، کنایه از امر ناگزیر. کاری که از آن گزیری نیست . چیزی که تحصیلش ...
-
نسخه ٔ طبیب
لغتنامه دهخدا
نسخه ٔ طبیب . [ ن ُ خ َ / خ ِ ی ِ طَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پیشاران . پاره ای از کاغذ که طبیب به روی آن دوا و دستورالعمل بیمار را می نویسد و صورت داروها و ترتیب ساختن آنها. (ناظم الاطباء). نسخه ٔ حکیم . رجوع به نسخه و نسخه ٔ حکیم شود.
-
نسخه نویسی
لغتنامه دهخدا
نسخه نویسی . [ ن ُ خ َ / خ ِ ن ِ ] (حامص مرکب ) از روی کتاب نقل کردن و نوشتن . (ناظم الاطباء). رونویس کردن . رونویسی . || نسخه نوشتن شاگرد طبیب به دستورالعمل استاد خود. (ناظم الاطباء). || شغل وعمل آنکه نسخه ٔ بیماران نویسد. رجوع به نسخه شود.
-
سرمشق
لغتنامه دهخدا
سرمشق . [ س َ م َ ] (اِ مرکب ) قطعه ٔ نوشته ٔ خوش نویس که بعرف آن را تعلیم گویند. (غیاث ). قطعه ٔ نوشته ٔ خوشنویس که بعرف آن را تعلیم گویند و آن را در نظر داشته مشق کنند. (آنندراج ) : آیینه بود تخته ٔ مشق آن زمان که عقل سرمشق روشنایی باطن ز ما گرفت ....
-
حسن شعوری
لغتنامه دهخدا
حسن شعوری . [ ح َ س َ ن ِ ش ُ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ حلبی . ساکن قسطنطنیه و کاتب دیوان بود و در 1105 هَ . ق . درگذشت . او راست : دستورالعمل و دیوان شعر و ذیل ریاض الشعراء و فرهنگ شعوری در لغت فارسی به ترکی و منظومه ای به پیروی پندنامه ٔ عطار. (هدیةالعارف...
-
بنیچه
لغتنامه دهخدا
بنیچه . [ ب ُ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) جمعی را گویند که بر اصناف حرفت و املاک می بندند. (برهان ). جمعی را گویند که بر اصناف حرفت و املاک می بندند و آن دفتری است جداگانه که آنرا دفتر خارج المال و دفتر صادر مملکت گویند. (آنندراج ). جمعی که دیوانیان بر اصن...
-
نقشه
لغتنامه دهخدا
نقشه . [ ن َ ش َ / ش ِ ] (اِ) صفحه ٔ کاغذی که در روی آن شکل و صورت چیزی را رسم کرده می نمایانند و خاکا و خاکه و کالو و ورنداز و کالوب و کارنامه و گرنامه و نمونه نیز گویند. (ناظم الاطباء). طرحی که مهندس یا طراحی از چیزی تهیه و بر صفحه ٔ کاغذ رسم کند ت...
-
شعوری
لغتنامه دهخدا
شعوری . [ ش ُ ] (اِخ ) حسن شعوری حلبی . از مشاهر ادباست که در حلب متولد شده و به اسلامبول رفته و در سلک منشیان دولتی منسلک و در رشته ٔ معارف مشهور. و از تألیفات و آثار قلمی اوست :1- پندنامه ٔ ترکی منظوم ، که ترجمه ٔ پندنامه ٔ شیخ عطار است . 2- دیوان...