کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دزدی گرگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گندم دزدی
لغتنامه دهخدا
گندم دزدی . [ گ َ دُ دُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مسکون بخش جبال بارز شهرستان جیرفت که در 15000 گزی جنوب خاوری مسکون و 6000 گزی خاور شوسه ٔ بم به سبزواران واقع شده و24 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
گنده دزدی
لغتنامه دهخدا
گنده دزدی . [ گ َ دَ / دِ دُ] (حامص مرکب ) عمل گنده دزد. رجوع به گنده دزد شود.
-
دزدی کردن
لغتنامه دهخدا
دزدی کردن . [ دُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دزدیدن . در پنهانی بردن . بزور گرفتن مال کسی را. (ناظم الاطباء). اِستلال . تلصّص . (دهار). توسّل . (منتهی الارب ). خِرابة. (تاج المصادر بیهقی ). سَرَق . سَرِق . سَرَقَة. سَرِقَة. (دهار) (از منتهی الارب ) : عامل ظا...
-
دله دزدی
لغتنامه دهخدا
دله دزدی . [ دَ ل َ / ل ِ دُ ] (حامص مرکب ) صفت دله دزد. عمل دله دزد. دزدیهای خرد. دزدی اندک و حقیر. اِسلال . سَلّة. (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
شاهین دزدی
لغتنامه دهخدا
شاهین دزدی . [ دُ ] (حامص مرکب ) کم سنجیدن بچالاکی دست . (آنندراج ).