کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دریواس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دریواس
لغتنامه دهخدا
دریواس . [ دَ ری ] (اِ مرکب ) گردبرگرد در بود. (لغت فرس اسدی ) (اوبهی ). چارچوب در.(جهانگیری ) (آنندراج ). چارچوب در خانه . (برهان ). چهارچوب در. گرد بر گرد در باشد یعنی چوبهای در را محکم دارد بعضی آن را چهارچوبه خوانند. (صحاح الفرس ). آن چوب که در گ...
-
جستوجو در متن
-
دریوار
لغتنامه دهخدا
دریوار. [ دَ ری ] (اِ) چارچوب در. (یادداشت مرحوم دهخدا). دریواس . رجوع به دریواس شود.
-
پراوند
لغتنامه دهخدا
پراوند. [ پ َ وَ ] (اِ) چوبی ضخیم که بر پشت در نهند تا گشوده نشود. چوب گنده ای باشد که در پس در اندازندتا در گشوده نگردد. (برهان ). دریواس . فدرنگ . شجار.فَردر. فردره . و ظاهراً این صورت مصحف پژاوند باشد.
-
فروگشتن
لغتنامه دهخدا
فروگشتن . [ ف ُ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) غائب شدن . (آنندراج ). || گردش کردن . گشتن : گرد جهان تمام فروگشت و بنگریداو را گزید و کرد بنزدیک او قرار. فرخی . || شکم دادن دیوار و نشست کردن . (یادداشت بخط مؤلف ) : دیوار و دریواس فروگشته تر آمدبیم است که یکبا...
-
چارچوب
لغتنامه دهخدا
چارچوب . (اِ مرکب ) هر چهارچوب دروازه یعنی هر دو چوب بالائین و فرودین و هر دو چوب بازوی در. (آنندراج ). چارچوب در. چارچوبه . حاشیه ٔ چوبین در که دو مصراع یا لت [ ت ِ ] در یک لته در آن جای گیرد. دریواس . (برهان ). || چهار قطعه چوبی که در حاشیه ٔ چیزی ...
-
چهارچوب
لغتنامه دهخدا
چهارچوب . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب )قطعاتی از چوب که بیش از 3 و کمتر از پنج باشد. چهار قطعه ٔ چوب که معمولاً تراشیده شده و به زوایای قائمه بهم متصل شده باشد و چهار جانب چیزی را فراگیرد.- چهارچوب در ؛ قطعات چوب چهارگانه ٔ اطراف در که دو به دو موازی و مس...
-
فرودآمدن
لغتنامه دهخدا
فرودآمدن . [ ف ُ م َ دَ ] (مص مرکب ) بزیر آمدن از بالایی . (یادداشت بخط مؤلف ) : چو گشتاسپ را داد لهراسب تخت فرودآمد از تخت و بربست رخت . دقیقی .همی برشد ابر و فرودآمد آب همی گشت گرد سپهر آفتاب . فردوسی .فرودآمد از تخت و شد پیش اوی به گوهر بیاراسته ...
-
یک باره
لغتنامه دهخدا
یک باره . [ ی َ / ی ِ رَ / رِ ] (ق مرکب ) منسوب به یک بار. (ناظم الاطباء). یک دفعه . (یادداشت مؤلف ). یک بار : به جولان و خرامیدن درآمد باد نوروزی تو نیز ای سرو روحانی بکن یک باره جولانی . سعدی .- کار یک باره ؛ کاری که یک بار بیشتر نکنند. (ناظم الا...
-
دیوار
لغتنامه دهخدا
دیوار. [ دی ] (اِ) (از: دیو + آر، علامت نسبت ). (بهار عجم ). جدار و بنائی که در اطراف خانه میگذارند و بدان وی را محصور می کنند. هرچیزی که فضای را محصور کند خواه از مصالح بنائی باشد و یا جز آن . (ناظم الاطباء). دیفال . دیوال . لاد. (یادداشت مؤلف ). ک...
-
بیم
لغتنامه دهخدا
بیم . (اِ) ترس و واهمه . (برهان ). ترس . (شرفنامه ٔ منیری ). خوف و به لفظ کشیدن و بردن و داشتن و کردن ودادن و آوردن مستعمل است . (از بهار عجم ) (غیاث اللغات ). خوف و ترس . (انجمن آرا) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). واهمه . (ناظم الاطباء). باک . بأس ....