کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دریافتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دریافتن
لغتنامه دهخدا
دریافتن . [ دَرْ ت َ ] (مص مرکب ) یافتن به تحقیق کردن و وارسیدن . (آنندراج ). واقف شدن و دانستن و مطلع شدن . (ناظم الاطباء).دانستن . درایت . تفهم . فهمیدن . فهم کردن . (یادداشت مرحوم دهخدا). ملتفت شدن . درک کردن . فهم کردن . ایباه .تفهم . تلقن . توجس...
-
واژههای مشابه
-
کار دریافتن
لغتنامه دهخدا
کار دریافتن . [ دَرْ ت َ ] (مص مرکب ) ادراک شغل . به کار رسیدن : واجب آن شد که کار دریابم گر نگیرد چو دیگران خوابم .نظامی (هفت پیکر ص 48).
-
مزه دریافتن
لغتنامه دهخدا
مزه دریافتن . [ م َ زَ / زِ دَرْ ت َ ] (مص مرکب ) تَلَمﱡظ. (منتهی الارب ). احساس طعم و مزه ٔ غذا کردن .
-
جستوجو در متن
-
وادریافتن
لغتنامه دهخدا
وادریافتن . [دَرْ ت َ ] (مص مرکب ) جبران کردن . تدارک . تلافی . (دهار). || دوباره دریافتن . مجدداً دریافتن .
-
تفهم
لغتنامه دهخدا
تفهم . [ ت َ ف َهَْ هَُ ] (ع مص ) دریافتن به درنگ . (تاج المصادر بیهقی ). دریافتن . (زوزنی ) (دهار). اندک اندک دریافتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ادراک . دریافت و بازیافت . (ناظم الاطباء) : که اگر در خواندن فروماند ...
-
ایباه
لغتنامه دهخدا
ایباه . (ع مص ) (از «وب ه ») دانستن و دریافتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
چفتن
لغتنامه دهخدا
چفتن . [ چ َ ت َ ] (مص ) دریافتن . و فهمیدن . (ناظم الاطباء).
-
حالی شدن
لغتنامه دهخدا
حالی شدن . [ ش ُ دَ ](مص مرکب ) یافتن . دریافتن . فهمیدن . نیک فهم کردن .
-
دریافتنی
لغتنامه دهخدا
دریافتنی . [ دَرْ ت َ ] (ص لیاقت ) قابل دریافتن . درخور اعتنا و توجه و فهم و درک و تدارک و تلافی و جبران : دریافتنی است غور این کاربرتافتنی است جور این بار. نظامی .و رجوع به دریافتن شود.
-
لحن
لغتنامه دهخدا
لحن . [ ل َ ح َ ] (ع مص ) فهمیدن سخن را. (منتهی الارب ). || دریافتن . (تاج المصادر). دریافتن و آگاه و خبردار گردیدن به حجت خود. (منتهی الارب ). || زیرک شدن . || خطا کردن در خواندن و در اعراب . رجوع به لَحن شود. (منتهی الارب ).
-
شنافتن
لغتنامه دهخدا
شنافتن . [ ش ِ ت َ ] (مص ) تلفظی از شنفتن . شنیدن و گوش دادن و شنفتن . || دریافتن . (ناظم الاطباء).
-
درک کردن
لغتنامه دهخدا
درک کردن . [ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دریافتن . (یادداشت مرحوم دهخدا). فهمیدن . فهم کردن . و رجوع به درک شود.
-
شرب
لغتنامه دهخدا
شرب . [ ش َ رَ / ش ] (ع مص ) دانستن و دریافتن .(از منتهی الارب ). فهمیدن کلام . (از اقرب الموارد).