کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درگاله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درگاله
لغتنامه دهخدا
درگاله . [ دَ ل َ / ل ِ ] (اِ) یخ و یا آبی که از ناودان تا زمین یخ بسته باشد. (از انجمن آرا) (از آنندراج ). درکاله . درگلاله . دنگاله . دنگداله . کلفهشنگ .
-
جستوجو در متن
-
درکاله
لغتنامه دهخدا
درکاله . [ دَ ل َ ] (اِ) یخ ، و بعضی یخ را گویند که در زیر ناودان بسته شود. (برهان ). درگاله . درگلاله .دنگاله . دنگداله . کلفشنگ . گل فهشنگ . (ناظم الاطباء).
-
درگلاله
لغتنامه دهخدا
درگلاله .[ دَ گ ُ ل َ / ل ِ ] (اِ) درکاله . درگاله . دنگاله . دنگداله . یخ زیر ناودان باشد و آن در هوای سرد بشکل مخروطی بسته می شود. (برهان ). گل فهشنگ . (ناظم الاطباء).