کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درکشیدگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درکشیدگی
لغتنامه دهخدا
درکشیدگی . [ دَ ک َ / ک ِ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) انقباض و کوتاهی و تقلص . (ناظم الاطباء). و رجوع به درکشیدن شود.
-
جستوجو در متن
-
شنج
لغتنامه دهخدا
شنج . [ش َ ن َ ] (ع اِ) شتر نر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شتر. (مخزن الادویه ). || (اِمص ) ترنجیدگی پوست و درکشیدگی آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
تخدد
لغتنامه دهخدا
تخدد. [ ت َ خ َدْ دُ ] (ع مص ) تخدد لحم ؛ تخدیدآن . (منتهی الارب ). لاغر شدن و کم گردیدن گوشت کسی . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). انجوغ گرفتن و لاغرشدن . (منتهی الارب ). در هم کشیده شدن و لاغر شدن اندام . (آنندراج ). درکشیدگی و ترنجیدگی گوشت ....
-
تشنج
لغتنامه دهخدا
تشنج . [ ت َ ش َن ْ ن ُ ] (ع مص ) انجوغ گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). درکشیدگی و ترنجیدگی پوست . یقال : تشنج جلده ؛ ای تقبض . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کشیده شدن عضو که از حرکت انبساطی بازماند، خواه از برودت ، خواه از یبوست ...