کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درمانگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درمانگاه
لغتنامه دهخدا
درمانگاه . [ دَ ] (اِ مرکب ) محل درمان . جایی که بیمار را معالجه کنند. || مطب . (یادداشت مرحوم دهخدا). کلینیک ؛به معنی مطب در بیمارستان ، و آن قسمتی از بیمارستان است که دارای تختخواب است و یک سرپزشک آنرا اداره می کند. (از لغات فرهنگستان ). مؤسسه ای ...
-
جستوجو در متن
-
دارالمرضی
لغتنامه دهخدا
دارالمرضی . [ رُل ْ م َ ضا ] (ع اِ مرکب ) درمانگاه وبیمارستان . (ناظم الاطباء). رجوع به دارالشفا شود.
-
کلینیک
لغتنامه دهخدا
کلینیک . [ کْلی / ک ِ ] (فرانسوی ، اِ) مطب . محکمه . (فرهنگ فارسی معین ). || درمانگاه . (فرهنگ فارسی معین ). || (ص ) بالینی : امراض کلینیک (بیماریهای بالینی ).
-
هلاپون
لغتنامه دهخدا
هلاپون . [ هََ ] (اِخ ) دهی است از بخش نور شهرستان آمل . دارای یک درمانگاه مجهز و مورد استفاده ٔ دهکده های مجاور است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
-
مطب
لغتنامه دهخدا
مطب . [ م َ طَ ] (ع اِ) جائی که طبیب در آن نشیند و معالجه ٔ مریضان نماید. (از غیاث ) (از آنندراج ). آنجا که طبیب نشیند آماده ٔ طبابت بیماران را. محکمه . درمانگاه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). فرهنگستان ایران «پزشک خانه » را بجای این کلمه برگزیده است...
-
جنت آباد
لغتنامه دهخدا
جنت آباد. [ ج َن ْ ن َ ] (اِخ ) مرکز دهستان جنت آباد بخش جنت آباد شهرستان مشهد واقع در 13هزارگزی جنوب خاوری صالح آباد و 6هزارگزی باختر هریرود. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 500 تن . آب آن از قنات و رودخانه و محصول آن غلات ، ذرت ، پنب...
-
طالخونچه
لغتنامه دهخدا
طالخونچه . [ چ َ ] (اِخ ) قصبه ای از دهستان سمیرم پائین بخش حومه ٔ شهرستان شهرضا، در 40هزارگزی شمال باختری شهرضا. متصل براه طالخونچه به شهرضا. جلگه و معتدل با 5714 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و تریاک و پنبه . شغل اهالی زراعت و گله داری ...
-
کاخک
لغتنامه دهخدا
کاخک . [ ](اِخ ) قصبه ٔ مرکز دهستان کاخک بخش حومه ٔ جویمند شهرستان گناباد، واقع در 36هزارگزی جنوب باختری گناباد و 15هزارگزی باختر شوسه ٔ عمومی بیرجند گناباد: دامنه ، معتدل . سکنه ٔ آن 4860 تن است . آب آن از قنات محصول آنجا غلات ، زعفران ، تریاک ، ابر...
-
قروه
لغتنامه دهخدا
قروه . [ ق ُرْ وِ ](اِخ ) قصبه ای از دهستان درجزین بخش رزن شهرستان همدان واقع در 12000 گزی جنوب خاوری رزن و 9000 گزی خاور شوسه ٔ رزن به همدان . موقع جغرافیایی آن جلگه و سردسیر مالاریائی است . سکنه ٔ آن 3260 تن . آب آن از قنات و محصولات آن غلات ، انگو...
-
قره آغاج
لغتنامه دهخدا
قره آغاج . [ ق َ رَ ] (اِخ ) قره آقاج . دهی است مرکز بخش قره آغاج و دهستان چهاراویماق از شهرستان مراغه واقع در 77 هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 22 هزارگزی جنوب شوسه ٔ مراغه به میانه . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل مالاریایی است . سکنه ٔ آن 349 تن ....
-
قصبه رود
لغتنامه دهخدا
قصبه رود. [ ق َ ص َ ب َ ] (اِخ ) قصبه ٔمرکز بخش رود شهرستان تربت حیدریه واقع در 10 هزارگزی خاور تربت حیدریه و سر راه اتومبیل رو باخرز. موقع جغرافیایی آن جلگه و گرمسیری است . سکنه ٔ آن 4401 تن است . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، پنبه و شغل اهالی زرا...
-
قصرشیرین
لغتنامه دهخدا
قصرشیرین . [ق َ رِ شی ] (اِخ ) این شهر منسوب است به شیرین زن پرویز کسری که از زیباترین زنان جهان بود. ایرانیان میگفتند برای پرویز سه چیز است که برای هیچیک از شاهان قبل و بعد نبوده و نخواهد بود: اسب وی شبدیز و زن وی شیرین و خنیاگر وی باربد. در سبب بنا...
-
سده
لغتنامه دهخدا
سده . [ س ِ دِه ْ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی بخش سده ٔ شهرستان اصفهان ، در دوازده هزارگزی باختر اصفهان واقعشده و خلاصه ٔ مشخصات جغرافیایی آن به شرح زیر است :تاریخ و بانی شهر: قصبه ٔ سده عبارت است از سه ده (فروشان ، ورنوسفادران ، خوزان ) که سابقه ٔ بنای ای...
-
رضائیه
لغتنامه دهخدا
رضائیه . [ رِ ئی ی َ ] (اِخ ) نام اصلی این شهر ارومیه یا اورمیه است که در اواسط سلطنت رضاشاه به رضائیه تغییر نام یافت و تا آخر دوران پهلوی به همین نام خوانده میشد. در 921هزارگزی شمال باختری تهران و 125هزارگزی جنوب باختری تبریز و 144هزارگزی جنوب خوی و...