کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درفشانیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درفشانیدن
لغتنامه دهخدا
درفشانیدن . [ دِ رَ دَ ] (مص ) درفشیدن کنانیدن . درخشیدن کنانیدن . (ناظم الاطباء). به درفشیدن داشتن : ابراق السیف ، لمعالسیف ؛ درفشانیدن شمشیر را. (از منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
ابراق
لغتنامه دهخدا
ابراق . [ اِ ] (ع مص ) برق افتادن بر کسی . رسیدن برق کسی را.زدن برق کسی را. || برداشتن ناقه دم خود را در اثر آبستنی . || ترسانیدن مردم . بیم کردن . توعید کردن . تهدید کردن . (زوزنی ). || ریختن آب بر روغن زیت . || تندر و درخش آوردن آسمان . || برق افتا...