کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درعم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درعم
لغتنامه دهخدا
درعم . [ دِ ع ِ ] (ع ص ، اِ) هیچکاره ٔ بدزبان . (از منتهی الارب ). تباه و بد زبان . (از اقرب الموارد). بی ادب . || روستایی . || بدجنس . || مصاحب پست . (از ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
درام
لغتنامه دهخدا
درام . [ دَ ] (اِخ ) از دیههای قاسان بوده است ، و در مورد تسمیه ٔ آن در تاریخ قم چنین آمده : و بعد از آن موضع درام ظاهر شد، و گفتند در انبر یعنی مجمع شعب پس از این جهت است آنرا درام نام کردند، و گویند که نام او در اصل درِ آرام بوده است یعنی در شادی ،...
-
درام
لغتنامه دهخدا
درام . [ دَرْ را ] (اِخ ) از معظم قرای طارم علیا. (نزهة القلوب ج 3 ص 65). دهی است جزءدهستان طارم بالا بخش سیردان شهرستان زنجان ، واقع در77هزارگزی شمال باختری سیردان و سر راه عمومی خلخال به طارم با 751 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ سیاه و راه آن مالرو ...
-
درام
لغتنامه دهخدا
درام . [ دَرْ را ] (ع ص ) زشت رفتار. (منتهی الارب ). قبیح و زشت در رفتار. (از اقرب الموارد). || (اِ) خارپشت . (منتهی الارب ). قنفذ. (اقرب الموارد).
-
درام
لغتنامه دهخدا
درام . [ دِ ] (فرانسوی ، اِ) نمایشنامه و داستانی که موضوع آن غم انگیز و شادی بخش باشد. (اصطلاح تآتر) لفظی که گاه بمعنی تئاتر بطور کلی و گاه به معنی جنبه های خاص هنر نمایش بکار میرود. اصل یونانی این کلمه ، «دراما» است به معنی «کاری که میشود» یا «عملی ...
-
جستوجو در متن
-
خاخسر
لغتنامه دهخدا
خاخسر. [ س َ ] (اِخ ) نام قریه ای است از قراء دَرْعَم ْ در دوفرسنگی سمرقند. (انساب سمعانی ).