کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درطلبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درطلبی
لغتنامه دهخدا
درطلبی . [ دُ طَ ل َ ] (حامص مرکب ) حالت دُرطلب . جویای در بودن . طالب در بودن : دُر می طلبید و درنمی یافت در درطلبی عنان نمی تافت .نظامی .
-
جستوجو در متن
-
عنان تافتن
لغتنامه دهخدا
عنان تافتن . [ ع ِ ت َ ] (مص مرکب ) برگشتن و رجعت کردن . (فرهنگ فارسی معین ). بازگشتن . پشت بدادن : شاه از آن گور برنتافت ستورچون توان تافتن عنان از گور. نظامی .در می طلبیدو در نمی یافت وز درطلبی عنان نمی تافت . نظامی . || برگشتن و روگردان شدن . (ناظ...