کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درخواست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درخواست
لغتنامه دهخدا
درخواست . [ دَ خوا / خا ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) درخواستن . خواستن . خواهش .خواستگاری . التماس . (آنندراج ). عرض . عرضداشت . دعا. (ناظم الاطباء). استدعا. تمنّی . طلب . مطالبه . تقاضا. تقاضی . مسألت : آن معتمد را بزودی بازگردانیده آید بعینه ، و ...
-
واژههای مشابه
-
درخواست کردن
لغتنامه دهخدا
درخواست کردن . [ دَ خوا / خا ک َدَ ] (مص مرکب ) استدعا کردن . التماس کردن . خواهش کردن . از روی نیاز سؤال کردن . تقاضا کردن . توسل . الحاح . (تاج المصادر بیهقی ) : درخواست می کند امیرالمؤمنین از خداوندتعالی که صاحب منزلت سازد امام پاک القادرباللّه ...
-
درخواست نامه
لغتنامه دهخدا
درخواست نامه . [دَ خوا / خا م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) عریضه . عرض حال .
-
التماس و درخواست
لغتنامه دهخدا
التماس و درخواست . [ اِ ت ِ س ُ دَ خوا/ خا ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) چیزی را خواستن . چیزی را طلبیدن . خواهش چیزی کردن . رجوع به التماس شود.
-
جستوجو در متن
-
عرض حال
لغتنامه دهخدا
عرض حال . [ ع َ ض ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) درخواست و استدعا. (ناظم الاطباء). دادخواست .شکایت . || ورقه ای که درخواست یا شکایت خود را در آن نویسند. (فرهنگ فارسی معین ). درخواست نامه . عریضه . قسه . شکوائیه . و رجوع به عرض الحال شود.
-
نیازگار
لغتنامه دهخدا
نیازگار. (ص مرکب ) دادخواه و درخواست کننده . (ناظم الاطباء). نیازگر.
-
دعویگی
لغتنامه دهخدا
دعویگی . [ دَع ْ ] (حامص ) استدعا. التماس . تضرع . درخواست . (ناظم الاطباء).
-
نامسئول
لغتنامه دهخدا
نامسئول . [ م َ ] (ص مرکب ) غیرمسئول . || خواسته ناشده . سؤال و درخواست ناشده .
-
بیوازیدن
لغتنامه دهخدا
بیوازیدن . [ بی دَ ] (مص ) پاسخ دادن و قبول کردن عرض و درخواست را. (ناظم الاطباء).
-
چنو
لغتنامه دهخدا
چنو. [ چ ُ ] (اِ) درخواست و عرض و استدعا. (ناظم الاطباء). اما در فرهنگهای دیگر دیده نشد.
-
خوهانیدن
لغتنامه دهخدا
خوهانیدن . [ خوَ / خ ُ دَ ] (مص ) درخواست کردن فرمودن . (ناظم الاطباء).
-
خوهش
لغتنامه دهخدا
خوهش . [ خوَ / خ ُ هَِ ] (اِمص ) خواهش . عرض . استدعا. درخواست . (ناظم الاطباء).
-
ناطلبیده
لغتنامه دهخدا
ناطلبیده . [ طَ ل َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ، ق مرکب ) ناطلب . طلب ناکرده . ناخوانده . دعوت ناشده . || ناخواسته . نطلبیده . تقاضاناکرده . درخواست ناشده . بی آنکه بخواهند و درخواست کنند.- امثال :آب ناطلبیده مراد است .