کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درخصوص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جر
لغتنامه دهخدا
جر. [ ج َرر ] (اِخ ) موضعی است به احد و در آنجا غزوه ٔ احد میان پیغمبر اکرم (ص ) و قریش روی داد. عبداﷲبن زبعری گوید : ابلغاحسان عنی مألکاًفقریض الشعر یشفی ذا الغلل کم تری بالجر من جمجمةو اکف قد اترّت و رجل .و ابیات زیر را حجاج بن علاط سلمی در مدح عل...
-
ناحوم
لغتنامه دهخدا
ناحوم . (اِخ ) ناحوم (به معنی تسلی ) او هفتمین انبیاء اصغر است . طور و طرز ناحوم نامعلوم است مگر اینکه او در القوش متوطن بوده و محتمل است که القوش قریه ای باشد که در محال جلیل واقع بوده . نبوتش حاکی یک مطلب و در سه باب مندرج است از آنجمله در خصوص انه...
-
نجم الدین کبری
لغتنامه دهخدا
نجم الدین کبری . [ ن َ مُدْ دی ن ِ ک ُ را ] (اِخ ) احمدبن عمربن محمد خیوقی خوارزمی ، مکنی به ابوالجناب و ملقب به نجم الدین و طامةالکبری و معروف به شیخ نجم الدین کبری . مؤسس سلسله ٔ کبرویه . از مشاهیر عرفا و اکابر صوفیان قرن ششم و هفتم هجری است نجم ا...
-
اندر
لغتنامه دهخدا
اندر. [ اَ دَ ] (حرف اضافه ) به معنی در باشد که بعربی فی گویند همچنانکه اندر آن و اندر خانه یعنی در آن و در خانه . (برهان قاطع) (هفت قلزم ). کلمه ٔ رابطه به معنی در و درون مانند اندرآن یعنی در آن و اندر خانه یعنی درون خانه . (ناظم الاطباء). در. (فرهن...
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ] (اِخ ) زهراوی خلف بن عباس القرطبی . وی در تاریخ طب بزرگترین نماینده و معرف جرّاحی عرب است و کتب او از مراجعی است که جرّاحان قرون وسطی به آن استناد می جستند. با شهرت تام وی اطلاعات کمی در باب او بما رسیده و اینکه بعضی او را...
-
احمد احسائی
لغتنامه دهخدا
احمد احسائی . [ اَ م َ دِ اَ ] (اِخ ) ابن زین الدین بن ابراهیم بن صفربن ابراهیم بن داغربن رمضان بن راشدبن دهیم بن شمروخ بن ضوله . داغربن رمضان و جمله پدران او را منزل وسامان چون بادیه نشینان دیگر در کوه و بیابان بود و معرفتی چندان بمذاهب و ادیان نداش...
-
ز
لغتنامه دهخدا
ز. (حرف ) صورت حرف سیزدهم است از حروف هجا و در حساب جُمَّل آن را به هفت دارند و در شمار ترتیبی نماینده ٔ عدد 13 است و نام آن زاء، زای ، زی و ز است . و آن را در مقابل زاء غلیظه «ژ»، زاء خالصه و زاء اخت الراء گویند و در تجوید از حروف اسلیه و مائیه و حر...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سلیمان بن حسن بن جهم بن بکیربن اعین سنسن الشیبانی مکنی به ابوغالب . نقاوه ٔ خاندان آل اعین و ازکبار محدثین آن جماعت بشمار رود و بدین کنیت مابین علماء و محدثین امامیه معروفست و از آل اعین همواره در عصر هر یک از ائمه ٔ اثناع...
-
باب
لغتنامه دهخدا
باب . (ع اِ) به عربی در خانه را گویند. (برهان ). در تازی در خانه را گویند. (هفت قلزم ). در. (صراح اللغه ) (ترجمان القرآن علامه ٔ جرجانی نسخه ٔ خطی مؤلف ص 24) (شرفنامه ٔ منیری ). در عربی دروازه باشد. (غیاث ) (آنندراج ). ج ، ابواب ، ابوبه . (صراح اللغ...
-
کابل
لغتنامه دهخدا
کابل . [ ب ُ ] (اِخ ) شهر مهم و پایتخت افغانستان در 43درجه و 30 دقیقه عرض شمالی و 69 درجه و 13 دقیقه ٔ طول شرقی ، در 1762 گزی فوق سطح دریا واقع در نجدی حاصلخیز و پر آب و جمعیت آن در حدود 150000 تن است . (برهان قاطع چ معین حاشیه ٔ لغت کابل بنقل از دائ...