کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
درب گنبد
لغتنامه دهخدا
درب گنبد. [ دَ گُم ْ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طرهان بخش طرهان شهرستان خرم آباد، واقع در 42هزارگزی جنوب باختری کوهدشت و 42هزارگزی جنوب باختری راه شوسه ٔ خرم آباد به کوهدشت ، با 120 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن اتومبیل رو است . بنای بقعه ای ب...
-
درب موری
لغتنامه دهخدا
درب موری . [ دَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان ، واقع در 69هزارگزی شمال باختری راور و 21هزارگزی شمال راه فرعی راور به کرمان . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
درب هنز
لغتنامه دهخدا
درب هنز. [ دَ هََ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بهاباد بخش بافق شهرستان یزد، واقع در 60هزارگزی اول باختر بافق و کنار راه بافق به شهرنو و خرانق ، با 166 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
صاحب درب
لغتنامه دهخدا
صاحب درب . [ ح ِ دَ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) ظاهراً بمعنی مرزبان حاکم و یا رئیس باشد : و به نزدیک قشمیر رسیدند، چنگی بن سمهی که صاحب درب قشمیر بود به خدمت پیوست چو دانست که با افراط بأس و هیبت شمشیر او جز اسلام و استسلام چاره نیست . (ترجمه ٔ تاریخ یمین...
-
درب امامزاده جزین
لغتنامه دهخدا
درب امامزاده جزین . [ دَ ب ِ اِ دِ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اشترجان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان ، واقع در 6هزارگزی شمال فلاورجان و 5هزارگزی راه شهر کردبه اصفهان . با 144 تن سکنه . آب آن از زاینده رود و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایر...
-
باب درب الغلة المظلمة
لغتنامه دهخدا
باب درب الغلة المظلمة. [ ب ُ دَ بِل ْ غ َل ْ ل َ تِل ْ م ُ ل ِ م َ ] (اِخ ) دروازه و کویی در بغداد. رجوع به عیون الانباء چ 1299 ج 1 ص 303 و تاریخ الحکماء قفطی چ لیپزیک ص 213 س 20و ص 214 س 9 شود.
-
جستوجو در متن
-
دراب
لغتنامه دهخدا
دراب . [ دِ] (ع اِ) ج ِ درب . (منتهی الارب ). رجوع به درب شود.
-
دربی
لغتنامه دهخدا
دربی . [ دَ ] (ص نسبی ) منسوب به درب که جایگاهی است در نهاوند. || منسوب به درب که جایگاهی است در بغداد. (از الانساب سمعانی ).
-
ادرب
لغتنامه دهخدا
ادرب . [ اَ رُ ] (ع اِ) ج ِ درب .
-
جمیل
لغتنامه دهخدا
جمیل . [ ج َ ] (اِخ ) درب جمیل ، دربندی است ببغداد. (منتهی الارب ).
-
دینار
لغتنامه دهخدا
دینار. (اِخ ) (درب ...) نام محلی به بغداد که ابوسعد بدانجا منسوب است . (از معجم البلدان ).
-
ثوابة
لغتنامه دهخدا
ثوابة. [ ث َ ب َ ] (اِخ ) درب ثوابة در بغداد است . (مراصد الاطلاع ).
-
دربة
لغتنامه دهخدا
دربة. [ دُ ب َ ] (ع مص ) خوی کردن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). خوگر شدی به چیزی . (از منتهی الارب ). معتاد شدن . (از اقرب الموارد). || حریص گشتن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). دَرَب . و رجوع به درب شود.
-
شماسی
لغتنامه دهخدا
شماسی . [ ش َم ْ ما ] (ص نسبی ) منسوب است به دو جا در بغداد، یکی باب الشماسیة است و دومی درب شماس . (از لباب الانساب ).
-
آجر
لغتنامه دهخدا
آجر. [ ج ُرر ] (اِخ ) قریه یا محله ای از بغداد که چند تن از مشاهیر بنسبت بدان آجری لقب یافته اند، و آن را درب الاَّجر هم می گفته اند.