کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دربند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دربند
لغتنامه دهخدا
دربند. [ دَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شقان بخش اسفراین شهرستان بجنورد، واقع در 77هزارگزی شمال باختری اسفراین و 20هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ عمومی بجنورد به شقان ، با 150 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
دربند
لغتنامه دهخدا
دربند. [ دَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گورگ بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد، واقع در 50هزارگزی جنوب مهاباد و 4هزارگزی جنوب خاوری راه شوسه ٔ مهاباد به سردشت ، با 102 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ جمالدی و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)...
-
دربند
لغتنامه دهخدا
دربند. [ دَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان موگوئی بخش آخوره ٔ شهرستان فریدن ، واقع در 12هزارگزی شمال باختر آخوره و 12هزارگزی راه عمومی کوهک ، با 184 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
دربند
لغتنامه دهخدا
دربند. [ دَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ورکوه بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد، واقع در 21هزارگزی خاور چقلوندی و 21هزارگزی جنوب راه فرعی خرم آباد به چقلوندی ، با 120 تن سکنه . آب آن از سراب های متعدد و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)...
-
دربند
لغتنامه دهخدا
دربند. [ دَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بزینه رود بخش قیدار شهرستان زنجان ، واقع در 55هزارگزی باختر جنوبی قیدار و یکهزارگزی راه مالرو عمومی با 166 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ محلی و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
دربند
لغتنامه دهخدا
دربند. [ دَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه ، واقع در 14هزارگزی جنوب خاوری مراغه و یکهزارگزی باختر راه ارابه رو مراغه به قره آغاج . آب آن از رودخانه ٔ مردق و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
دربند
لغتنامه دهخدا
دربند. [ دَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قراتور بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج ، واقع در 22هزارگزی خاور دیواندره و 5هزارگزی شمال خاوری دالدن ، با 375 تن سکنه . آب آن از رودخانه و چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
دربند
لغتنامه دهخدا
دربند. [ دَ ب َ ] (ص مرکب ) آنکه در بند است . محبوس . مقید. اسیر : ای ماهمه بندگان دربندکس را نه بجز تو کس خداوند.نظامی .در گرفتار شدن حاجت زندانی نیست نیشکر گرچه به باغ است ولی دربند است . حسن بیگ رفیع (از آنندراج ).خوبی و رعنایی و سرسبزی و شیرین لب...
-
دربند
لغتنامه دهخدا
دربند. [ دَ ب َ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر شهرستان کرمانشاه ، واقع در 18هزارگزی باختر سنقر و 3هزارگزی جنوب باختری سطر، با 115 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
دربند
لغتنامه دهخدا
دربند. [ دَ ب َ] (اِخ ) محلی در 440هزارگزی طهران میان ازنا و رودک . و آنجا ایستگاه ترن است . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
دربند
لغتنامه دهخدا
دربند. [ دَب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رستاق بخش خمین شهرستان محلات ، واقع در 12هزارگزی جنوب باختری خمین با 637تن سکنه . آب آن از قنات و رودخانه ٔ آشناخور و راه فرعی به خمین دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
دربند
لغتنامه دهخدا
دربند. [دَ ب َ ] (اِخ ) قصبه ای از بخش شمیران شهرستان تهران ،واقع در 2هزارگزی شمال تجریش . ناحیه ای است سردسیر با یکهزار تن سکنه و آب آن از رودخانه ٔ پس قلعه است و دارای ادارات کلانتری و شهرداری است . ساختمانهای بسیار عالی و ویلاهای زیبا در طول دره ب...
-
واژههای مشابه
-
آق دربند
لغتنامه دهخدا
آق دربند. [ دَ ب َ ] (اِخ ) نام دره ای در شمال مشهد، و در آنجا سه رَگه ٔ مهم ذغال سنگ هست .
-
دربند آهنین
لغتنامه دهخدا
دربند آهنین . [ دَ ب َ دِ هََ ] (اِخ ) در آهنین . رجوع به در آهنین شود.
-
دربند اسفجیر
لغتنامه دهخدا
دربند اسفجیر. [ دَ ب َ دِ اِ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جعفرآباد فاروج بخش حومه ٔ شهرستان قوچان ، واقع در 42هزارگزی شمال باختری قوچان و 6هزارگزی شمال خاوری راه شوسه ٔ عمومی قوچان به شیروان ، با 145 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از...