کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دختراندر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دختراندر
لغتنامه دهخدا
دختراندر. [ دُ ت َ اَ دَ ] (اِ مرکب ) دختندر. دختر شوهر از زن دیگر و دختر زن از شوهر دیگر. (ناظم الاطباء). دختری که از شوهر دیگر یااز زن دیگر باشد. (فرهنگ فارسی ). نادختری . ربیبة.
-
جستوجو در متن
-
دخترزن
لغتنامه دهخدا
دخترزن . [ دُ ت َ رِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ربیبة. دختندر. دختراندر. نادختری . فرزند مادینه ٔ زن از شوی دیگر.
-
ربیبة
لغتنامه دهخدا
ربیبة. [ رَ ب َ ] (ع اِ) دختر زن از شوهر دیگر. ج ، رَبایِب . (از مهذب الاسماء).دختر زن . (ترجمان جرجانی ص 51) (از اقرب الموارد). دختر زن که آنرا زن از شوهر سابق همراه آورده باشد. (غیاث اللغات ). دختر زن مرد از غیر او. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آ...
-
اندر
لغتنامه دهخدا
اندر. [ اَ دَ ] (پساوند) افاده ٔ معنی غیریت می کندچون با مادر و پدر و خواهر و برادر ترکیب کنند همچومادراندر و پدراندر و خواهراندر و برادراندر. (برهان قاطع). افاده ٔ معنی غیریت میکند چنانکه مادراندر وپدراندر و برادراندر و خواهراندر و دختراندر یعنی نام...