کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دخانیات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دخانیات
لغتنامه دهخدا
دخانیات . [ دُ نی یا ] (ع اِ) جمع دخانیه . اقسام توتون و تنباکوکه برای دود کردن استعمال کند. (فرهنگ فارسی ). کشیدنیها از توتون و تنباکو و جز آن . (یادداشت مؤلف ).- اداره ٔ دخانیات ؛ اداره ای که تهیه انواع سیگار و توتون را بعهده دارد. قانون انحصار د...
-
جستوجو در متن
-
علی فهمی
لغتنامه دهخدا
علی فهمی . [ ع َ ف َ ] (اِخ ) وی متصدی اداره ٔ بازرسی دخانیات در دو شهرستان دقهلیة و شرقیة در مصر بوده است . او راست : الحشرات المتلفة لزراعة القطن المصری و کیفیة ابادتها، که در سال 1313 هَ . ق . در زمان حیات مؤلف در اسکندریه به چاپ رسید. (از معجم ا...
-
شاتورو
لغتنامه دهخدا
شاتورو. [ ت ُ ](اِخ ) مرکز دپارتمان اندر واقع در کنار رود اندر دارای 36400 تن جمعیت . ساکنان آن را به زبان فرانسوی شاتوروسن یا شاتلروسن خوانند. در 252 هزارگزی جنوب باختری شهر پاریس قرار دارد. دارای جنگلهای وسیع و مرکز راه آهن و صنایع نساجی ، دخانیات ...
-
دودی
لغتنامه دهخدا
دودی . (ص نسبی ) هر چیز منسوب و مربوط به دود. از دود. (یادداشت مؤلف ). || منسوب به بخار.- ماشین دودی ؛ (در تداول عامه ) مقابل ماشین اسبی . ماشینی که با بخار آب کار کند. (یادداشت مؤلف ).- || نامی است که مردم به قطار و خط آهن تهران شهرری داده بودند....
-
نقی
لغتنامه دهخدا
نقی . [ ن َ ] (اِخ ) علی نقی (شیخ ...)بن شیخ ابوالعلاء محمدهاشم کمره ای فراهانی شیرازی اصفهانی ، ملقب به زین الدین و عزالدین و متخلص به نقی . از علمای امامیه ٔ قرن یازدهم و از شاعران عهد صفویه است و به سال 1060 هَ . ق . در سن 102سالگی در اصفهان وفات ...
-
دود گرفتن
لغتنامه دهخدا
دود گرفتن . [ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) دودزده شدن . به بوی و رنگ دود آلودن . (یادداشت مؤلف ). اثر دود اعم از رنگ و بوی یافتن . دودگن شدن : دود وحشت گرفت چهره ٔ عمرآب دیده بریز و پاک بشوی . خاقانی .|| کشیدن دخانیات . پک زدن به سیگار و غلیان وچپق و واف...
-
انحصار
لغتنامه دهخدا
انحصار. [اِ ح ِ ] (ع مص ) کوتاه شدن و درگنجیدن در چیزی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || در تنگنا افتادن . || محدود بودن . مخصوص بودن امری بکسی یا مؤسسه ای . || در اصطلاح مالیه محدود کردن ساخت یا توزیع یا فروش چیزی بدولت یا مؤسسه و یا شرکتی : انحصار ...
-
طاهرگوراب
لغتنامه دهخدا
طاهرگوراب . [ هَِ ] (اِخ ) قصبه ای است جزء دهستان گسگر بخش صومعه سرای شهرستان فومن ، واقع در 14هزارگزی شمال باختری صومعه سرا و سر راه شوسه ٔ صومعه سرا به ضیابر. جلگه ، معتدل ، مرطوب و مالاریائی است ، با 735 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ ماسال . محصول ...
-
خورموج
لغتنامه دهخدا
خورموج . [ خُرْ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی بخش خورموج از شهرستان بوشهر است با مختصات جغرافیایی زیر: طول 51 درجه و 22 دقیقه و عرض 28 درجه و 39 دقیقه و ارتفاع آن از سطح دریا 55 متر. این قصبه در 82هزارگزی جنوب خاوری بوشهر و 28هزارگزی جنوب اهرم و 137هزارگزی ش...
-
کامیاران
لغتنامه دهخدا
کامیاران . [ کام ْ ] (اِخ ) ده مرکزی بخش کامیاران شهرستان سنندج واقع در 82هزارگزی جنوب سنندج و 77هزارگزی باختر کرمانشاه . یک هزارگزی راه شوسه ٔ کرمانشاه و سنندج . مختصات جغرافیایی آن به شرح زیر است طول 46 درجه و 54 دقیقه عرض 34 درجه ارتفاع از سطح دری...
-
دود کردن
لغتنامه دهخدا
دود کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پدید آوردن دود. (ناظم الاطباء). تولید دود. دود برانگیختن . (یادداشت مؤلف ). اکباء. (منتهی الارب ). ادخان . (تاج المصادر بیهقی ). دخن .(دهار). تدخین . (المصادر زوزنی ). عثن (تاج المصادر بیهقی ). || سوختن . در آتش ریخت...
-
صومعه سرا
لغتنامه دهخدا
صومعه سرا. [ ص َ م َ ع َ س َ ] (اِخ ) شهر کوچک صومعه سرا مرکز بخش صومعه سرا تابع شهرستان فومن و مختصات جغرافیائی آن بشرح زیر است : طول 94 درجه و 19 دقیقه عرض 37 درجه و 17 دقیقه در 22 هزارگزی باختر رشت و 16 هزارگزی باختر فومن از طریق جمعه بازار. سر را...
-
سیگار
لغتنامه دهخدا
سیگار. (اِ) (فرانسوی ، اِ) برگ بریده یا خردکرده ٔ توتون که معمولاً در کاغذ نازک پیچیده شده است و برای «کشیدن دود» آن بکار میرود. سیگار به این معنی را فرنگیها سیگارت میگویند. و در اصطلاح آنها سیگار اطلاق میشود به آنچه ما سیگار برگ میگوئیم و عبارت است ...
-
قزوینی
لغتنامه دهخدا
قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) خلیل . از اکابر علمای امامیه ٔ اواخر قرن 11 هجری و از معاصران شیخ حر عاملی و علامه ٔ مجلسی و ملا محسن فیض کاشانی و از شاگردان شیخ بهایی و میرداماد است . وی پیش از سی سالگی چندی متولی موقوفات حضرت عبدالعظیم بود. ملا خلیل مسلک...