کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دحال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دحال
لغتنامه دهخدا
دحال . [ دِ ] (ع اِ) ج ِ دحل ، مغاک تنگ دهان فراخ شکم . (منتهی الارب ) (از مهذب الاسماء).
-
دحال
لغتنامه دهخدا
دحال . [ دِ ] (ع مص ) بر زمین زدن کسی را در کشتی . || فریب دادن . || ظلم کردن . || نقصان نمودن در حق کسی . (منتهی الارب ). || پوشیدن چیزی که می داند آن را و ظاهر کردن غیرآن . || بازداشتن کسی را. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
دحل
لغتنامه دهخدا
دحل . [ دَ / دُ ] (ع اِ) مغاک تنگ دهان فراخ شکم که در آن بتوان رفت و بساست که می رویاند درخت کنار را. (منتهی الارب ). پایابی که سرش تنگ بود وبن فراخ . (مهذب الاسماء). ج ، اَدحال . (مهذب الاسماء). || کاواکی در زیر آب کند. || کاواکی در عرض پهلوی تک چاه...