کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دبیقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دبیقی
لغتنامه دهخدا
دبیقی . [ دَ ] (ص نسبی ) منسوب به دبیق که شهرکیست بمصر. || (اِ) نوعی جامه ٔ نفیس . (شرفنامه ٔ منیری ). نوعی از قماش باشد در نهایت لطافت . (برهان ) (آنندراج ). جامه که در دبیق کردندی . نوعی دیبای لطیف منسوب به دبیق که قریه ای است در ملک مصر. (غیاث ). ...
-
جستوجو در متن
-
دبقی
لغتنامه دهخدا
دبقی . [ دَ ب َ قی ی ] (ص نسبی ، اِ) دبیقی . رجوع به دبیقی شود. (دزی ج 1 ص 424).
-
دبیق
لغتنامه دهخدا
دبیق . [ دَ ] (اِخ ) شهریست به مصر. از آنجاست جامه های دبیقی . (منتهی الارب ). شهرکی بوده است میان فرماء و تنیس از اعمال مصر و ثیاب دبیقی به آن منسوبست . (معجم البلدان ).
-
دبقا
لغتنامه دهخدا
دبقا. [ دِ ] (اِخ ) از ده های مصرو بنزدیکی تنیس واقع است . جامه های دبیقی بدان منسوبست و این نسبت به غیرقیاس است . یاقوت گوید از مردم مصر پرسیدم گفتند دبیق شهریست نزدیک تنیس میان آن شهرو شهر فَرَما اما ویران شده است . (معجم البلدان ).
-
دوچنبری
لغتنامه دهخدا
دوچنبری . [ دُ چ َ ب َ ] (اِ مرکب ) ظاهراً نوعی قماش بوده است از هند : این غلبه جماعتی بازارگان قماشند جمله صاحب پایژه ٔ عنبرینه ... بعضی راه مصر بریده مثل دق و دبیقی و قصب و بندقی چندی راه هندوستان پیموده مانند شمسی و سالوی ساغری و دوچنبری و بیرم سل...
-
معیر
لغتنامه دهخدا
معیر. [ م ُ ع َی ْ ی َ ] (ع ص ، اِ) ثوب معیر؛ جامه ٔ گور چشم . (مهذب الاسماء). قسمی از جامه ٔ ابریشمین منقش که در آن خالهایی باشد شبیه به چشم گورخر. (ناظم الاطباء): که وراء ممزج و معرج بغدادی و مطیر و معیر ششتری و دبیقی و قباطی مصری ووشی عدنی و برد ی...
-
بیرون گرفتن
لغتنامه دهخدا
بیرون گرفتن . [ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) خارج کردن . بیرون آوردن : هرگاه که از این شیاف ملول شود، شیاف بیرون گیرند... (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). پس از تنور برآرند و بنهند تا سرد شود و بگشایندو از خمیر بیرون گیرند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). || دور کردن . خارج...
-
توبان
لغتنامه دهخدا
توبان . (اِ) شلواری بود تنگ ، کشتی گیران دارند. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 367). تنبان چرمی که کشتی گیران پوشند. (برهان ) (از ناظم الاطباء). شلواری است از پوست که کشتی گیران پوشند. (اوبهی ).شلواری تنگ که کشتی گیران دارند و به تازی تبان گویند. (صحاح الفر...
-
نازیبا
لغتنامه دهخدا
نازیبا. (ص مرکب ) زشت . بدشکل . (ناظم الاطباء). قبیح . بدگل : روی ترکان هست نازیبا و گست زرد و پرچین چون ترنج آبخست . علی فرقدی .گرمی و سردی ترا هر دو مثالست از ستم زآن همی هریک جهان را زشت و نازیبا کند.ناصرخسرو.زشت باشد دبیقی و دیباکه بود بر عروس نا...
-
معرج
لغتنامه دهخدا
معرج . [ م ُ ع َرْ رَ ] (ع ص ، اِ) جامه ٔ خطدار در پیچیدگی .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). جامه ای است نفیس و منقش . (غیاث ) (آنندراج ) : در ممزج باشم و ممزوج کوثر خاطرم در معرج غلطم و معراج رضوان جای من . خاقانی .که وراء ممزج و معر...
-
دق
لغتنامه دهخدا
دق . [ دَ / دَق ق ] (اِ) نوعی لباس پشمینه که مویها از آن آویخته باشد. (از برهان ) (از ناظم الاطباء). پشمینه که درویشان پوشندش با مویهای آویخته . (شرفنامه ٔ منیری ). || نوعی از پارچه ٔ قیمتی ، همچو دق مصری و دق رومی . (برهان ). نوعی از اقمشه ٔ نفیس . ...
-
طمیم
لغتنامه دهخدا
طمیم . [ طَ ] (ع ص ) اسپ نیکورو سریع و شتاب . (منتهی الارب ). اسب نیک تیزرو. (منتخب اللغات ). || (اِ) نوعی جامه و پارچه ٔ فاخر : هزار قبای اطلس معدنی و ملکی و طمیم و نسیج و ممزج و مقراضی و اکسون . (چهارمقاله ٔ عروضی ص 20). اطلس و نسیج و اکسون انواع ج...
-
دواج
لغتنامه دهخدا
دواج . [ دَ / دُ / دِ ] (معرب ، اِ) لحاف که پوشیده شود. (منتهی الارب ). دُواج که عامه آنرا دُوّاج می نامند، فارسی معرب است . (از المعرب جوالیقی ص 147). || به معنی لحاف باشد. (برهان ) (از غیاث ).لحاف . رختخواب . بستر. (یادداشت مؤلف ) : ندارم خبر زَاص...
-
مغربی
لغتنامه دهخدا
مغربی . [ م َ رِ ] (ص نسبی ، اِ) منسوب به مغرب . (ناظم الاطباء). مربوط به سمت فرورفتن خورشید : هر شب قبای مشرقی صبح را فلک نور از کلاه مغربی او برد به وام . خاقانی .مغربی را مشرقی کرده خدای کرده مغرب را چو مشرق نورزای . مولوی . || منسوب به افریقا و م...