کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دبیرستان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دبیرستان
لغتنامه دهخدا
دبیرستان . [ دَ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) مکتب . (زمخشری ) (دهار) (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). مکتب خانه . مدرسه . دبستان . (جهانگیری ). کتاب . (مهذب الاسماء).دبستان است که مکتب خانه باشد. (برهان ). مکتب خانه باشد و آن را دبستان نیز گویند. (جهانگیری ). ...
-
جستوجو در متن
-
کالج
لغتنامه دهخدا
کالج . [ ل ِ ] (انگلیسی ، اِ) دبیرستان . دبیرستانی که معمولاً بوسیله ٔ دولت تأسیس و زیر نظر او اداره شود.
-
پاوی
لغتنامه دهخدا
پاوی . (اِخ ) شهری به ایالت لمباردی در ایتالیا بر ساحل رود تِسّن دارای 50000 تن سکنه و دانشگاه و دبیرستان و کنیسه ٔ زیبا.
-
متوسطة
لغتنامه دهخدا
متوسطة. [ م ُ ت َ وَس ْ س ِ طَ ](ع ص ) مؤنث متوسط. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- مدرسه ٔ متوسطه ؛ مدرسه ٔ میان ابتدایی و عالی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). دبیرستان .
-
مهاباد
لغتنامه دهخدا
مهاباد. [ م َ ] (اِخ ) شهر مهاباد مرکز شهرستانی به همین نام در 131کیلومتری شهر ارومیه و 1016کیلومتری شمال باختری تهران از راه سنندج واقع گردیده و فاصله ٔ آن تا تهران از راه میاندوآب -تبریز 827 کیلومتر است . طول جغرافیایی آن 45 درجه و 43 دقیقه و 30 ثا...
-
گواهی نامه
لغتنامه دهخدا
گواهی نامه . [ گ ُ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نامه ای که در آن یک یا چند کس گواهی خود را نویسند. شهادت نامه . || تصدیق نامه ای که گذراندن تحصیلات شش ساله ٔ دبیرستان یا دوره ٔ دانشگاه را گواهی کند. دیپلم . لیسانس . || تصدیق نامه .اجازه نامه برای انجام داد...
-
برهانی
لغتنامه دهخدا
برهانی . [ ب ُ ] (ص نسبی ) منسوب به برهان . مدلَّل . مبرهن . (یادداشت دهخدا) : حجتی بپْذیر برهانی ز من زیراکه نیست آن دبیرستان کلی را جزین جزوی گوا. ناصرخسرو.- دلیل برهانی ؛ دلیل الزام آور. (ناظم الاطباء). رجوع به دلیل شود.
-
مدیر
لغتنامه دهخدا
مدیر. [ م ُ ] (ع ص ) (از «د و ر») گرداننده . آنکه می گرداند. دوردهنده . (یادداشت مؤلف ). نعت فاعلی است از اداره . رجوع به اداره شود. || در تداول ، اداره کننده . کسی که کاری را اداره می کند. مباشر. رئیس . (از ناظم الاطباء). سرکار. کارگردان . (یادداشت...
-
سیکل
لغتنامه دهخدا
سیکل . (فرانسوی ، اِ) گردش . دوره . || (اصطلاح فیزیک ) یک دوره حرکت کامل موج الکتریکی . امواج رادیو را بوسیله ٔ سیکل و اغلب با کیلو سیکل (1000 سیکل ) یا مگاسیکل (10000 سیکل ) در ثانیه اندازه گیرند. || دوره ٔ تحصیلات متوسطه (دبیرستان ). دوره تحصیلات م...
-
مجتمع
لغتنامه دهخدا
مجتمع. [ م ُ ت َ م َ ] (ع اِ) جایی که در آن چیزی به روی هم توده شده و جمع گردد. || انجمن و محل ملاقات . (ناظم الاطباء). جایی که مردم گرد آیند. محل اجتماع . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || محل فراهم آمدن رشته های مختلف علمی ، آموزشی و جز اینها در یک ج...
-
مکرمه
لغتنامه دهخدا
مکرمه . [ م ُ ک َرْرَ م َ / م ِ ] (ع ص ) مکرمة. بزرگوار. گرامی . گرامی داشته : بنات مکرمه و زوجات مطهره ٔ شاه جنت مکان و سایر خدمه ٔ حرم به شرف پای بوسی مشرف شدند. (عالم آرای عباسی ). و رجوع به مُکَرَّم و مکرمة شود.- اخلاق مکرمه ؛ خوی پسندیده . سیرت...
-
پدرتی
لغتنامه دهخدا
پدرتی . [ پ ِ رُت ْ تی ] (اِخ ) کارُل . موسیقیدان ایتالیائی که بسال 1817م ./ 1232 هَ . ق . در وِرُن ولادت یافت و بسال 1893م .1310/ هَ . ق . هم بدانجا درگذشت . وی نخست در مولد خود دو اُپرا ترتیب داد و پس از آن به ریاست ارکستر ایتالیائی در آمستردام انت...
-
مکتب
لغتنامه دهخدا
مکتب . [ م َ ت َ ] (ع اِ) دبیرستان . ج ، مکاتب . (زمخشری ) (مهذب الاسماء) (از منتهی الارب ). دبیرستان و جای کتاب خواندن . (آنندراج ). دبیرستان و جایی که در آن نوشتن می آموزند و دفترخانه و جایی که در آن کودکان را تعلیم می کنند و خواندن و نوشتن و جز آن...
-
کودکی کردن
لغتنامه دهخدا
کودکی کردن . [دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چون کودکان رفتار کردن . عادت و رفتاری درخور کودکان داشتن . مناسب شأن طفولیت رفتار کردن . اخلاق و اعمالی درخور سنین کودکی داشتن و ازدستورها و اندرزهای بزرگان پیروی کردن : در دبیرستان خرسندی نوآموزی هنوزکودکی کن دم...