کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دبقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دبقی
لغتنامه دهخدا
دبقی . [ دَ ب َ قی ی ] (ص نسبی ، اِ) دبیقی . رجوع به دبیقی شود. (دزی ج 1 ص 424).
-
دبقی
لغتنامه دهخدا
دبقی . [ دَ قا ] (اِخ )دهی است به مصر. (منتهی الارب ). رجوع به دبقا شود.
-
دبقی
لغتنامه دهخدا
دبقی . [ دِ قی ی ] (ص نسبی ) منسوب به دبق . چسبان . دوسنده . رجوع به دبقا شود.
-
جستوجو در متن
-
دبق
لغتنامه دهخدا
دبق . [ دَ ب َ ] (اِخ ) نام قصبه ای در مصر. (ناظم الاطباء). اما ظاهراً دبقی است رجوع به دبقی شود.
-
اشخیص
لغتنامه دهخدا
اشخیص . [ اِ ] (اِ) بعضی گوینداین لغت یونانی است بمعنی درخت کرمدانه و آن نوعی از ماذریون باشد. خوردن آن با شراب گزندگی جانوران رانافع است و آنرا بعربی شوکةالعلک خوانند. (برهان ) (آنندراج ). و صاحب مخزن الادویه آنرا بیونانی خامالاون لوفش یعنی مختلف ال...