کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دبسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دبسی
لغتنامه دهخدا
دبسی . [ دُ سی ی ] (ع اِ) مرغی است مایل به سیاهی که بانگ کند. قنطیر. (یادداشت مؤلف ). موسیجه . (لغتنامه ٔ اسدی ذیل موسیجه ) (دستور اللغه ) (زمخشری ) (دهار) (منتهی الارب ). موسیجه و هرچه بدو ماند. ج ، دباسی . (مهذب الاسماء). شفنین بری است به لغت عراق...
-
جستوجو در متن
-
دبسیه
لغتنامه دهخدا
دبسیه . [ دُ سی ی َ ] (ع اِ) مؤنث دبسی . رجوع به دبسی شود. (منتهی الارب ).
-
دباسی
لغتنامه دهخدا
دباسی . [ دَ ] (ع اِ) ج ِ دُبسی ، نوعی پرنده . به لغت عراق شفنین بری است . نوعی کبوتر نامه رسان است . (صبح الاعشی ص 389 ج 14). رجوع به دبسی شود.
-
قنطر
لغتنامه دهخدا
قنطر. [ ق ِطِ ] (ع اِ) سختی و بلا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). داهیه . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به قنطیر شود. || مرغی است مایل بسیاهی که بانگ کند و دبسی نیز خوانند آنرا. (منتهی الارب )(اقرب الموارد) (آنندراج ). فاخته . (ناظم ...
-
اطرغلات
لغتنامه دهخدا
اطرغلات . [ اُرُ غ ُل ْ لا ] (معرب ، اِ) فاخته . || قمری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) . قماری . (اقرب الموارد). || دبسی است که در گردن طوق دارد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). صلاصل که در گردن طوق دارند،و ندانم که معرب است یا تازی . (از اقرب الموا...
-
موسیجه
لغتنامه دهخدا
موسیجه . [ ج َ / ج ِ ] (اِ)موسیچه . مرغی است شبیه به فاخته . (جهانگیری ) (آنندراج ). مرغی است چند فاخته و همرنگ او. (لغت فرس اسدی نسخه ٔ خطی نخجوانی ). مرغکی است چون فاخته که بیشتر در خانه ها و طاقها تخم گذارد. ماسوچه . موسیچه . دبسی . (از یادداشت مو...
-
غیر
لغتنامه دهخدا
غیر. [ غ َ ] (ع مص ) دیه دادن . (از اقرب الموارد) . اسم مصدر آن غیرَة است . (متن اللغة) (اقرب الموارد). || رشک بردن . (دهار). رشک خوردن مرد بر زن خود وبرعکس . (از منتهی الارب ). غیرت داشتن شوهر نسبت به زن خود و ناپسند شمردن قصد و نظر بد دیگری را در ز...