کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دانشنامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دانشنامه
لغتنامه دهخدا
دانشنامه . [ ن ِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) گواهی نامه ٔ دانشکده . مدرک و ورقه ٔ اجتهاد و فراغت از تحصیل در دانشکده ها و دانشگاهها. اجازه نامه ٔ علمی رسمی ختم تحصیل در رشته های مختلف علوم و فنون و ادبیات ازدانشکده ها و دانشگاهها. تصدیق نامه ٔ مدرک ختم تح...
-
جستوجو در متن
-
جزاویی
لغتنامه دهخدا
جزاویی . [ ج ُاو ] (حامص مرکب ) غیریّت . (دانشنامه ٔ علایی ص 96).
-
کنیدن
لغتنامه دهخدا
کنیدن . [ ک ُ دَ ] (مص ) انفعال . (دانشنامه ٔ علایی ). کردن پذیرفتن : در یکی کنش که بتازی ان یفعل گویند و یکی بکنیدن که بتازی ینفعل خوانند. (دانشنامه ص 29 از فرهنگ فارسی معین ).
-
کجایی
لغتنامه دهخدا
کجایی . [ ک ُ ] (حامص ) کجا بودن . (فرهنگ فارسی معین ). || اَین َ. (فرهنگ فارسی معین ) : یکی اضافت و یکی کجایی که به تازی اَین َ گویند. (دانشنامه ٔ علائی ص 85).
-
نیمه گاه
لغتنامه دهخدا
نیمه گاه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) منتصف . (دانشنامه ٔ الهی ، ریاضی از فرهنگ فارسی معین ).
-
بهره پذیرش
لغتنامه دهخدا
بهره پذیرش . [ ب َ رَ / رِ پ َ رِ ] (اِمص مرکب ) قابلیت تقسیم . (دانشنامه ٔ علایی ص 114).
-
بی میانجی
لغتنامه دهخدا
بی میانجی . (ص مرکب ) (از: بی + میان + جی ) بی واسطه . (دانشنامه ٔ علائی ص 124). مقابل میانجی .
-
بقوتی
لغتنامه دهخدا
بقوتی . [ ب ِ ق ُوْ وَ ] (حامص مرکب ) بالقوه بودن : پس هر چیزی اول از بقوتی به این روی خالی نه اند. (دانشنامه ٔ علایی الهیات ص 115 از فرهنگ فارسی معین ).
-
کدامی
لغتنامه دهخدا
کدامی . [ ک ُ ] (حامص ) کدام بودن . (فرهنگ فارسی معین ). || در تداول منطق ابن سینا کدامی را بجای «ای شی ٔ» و «ای ّ» بکار برده و گوید مطلب «ای ّ» و آن از کدامی پرسد. (دانشنامه ص 63) : و چون نتوانی او را (ذات را) موجود پنداشتن تا بر آن حال بود مگر که ک...
-
کمیتی
لغتنامه دهخدا
کمیتی . [ ک َم ْ می ی َ ] (حامص ) دارای کمیت بودن . (فرهنگ فارسی معین ) : کمیتی و مانندگی یکی است به عرضی . (دانشنامه از فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کمیت شود.
-
زوابیق
لغتنامه دهخدا
زوابیق .[ زَ ] (ع اِ) ج ِ زیبق : و هم از باب این صنعت زوابیق را ارواح گفته اند و زرانیخ و کباریت را نفوس . (دانشنامه ٔ جهان ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
زرانیخ
لغتنامه دهخدا
زرانیخ . [ زَ ] (ع اِ) ج ِ زرنیخ : ... ارباب این صنعت زوابیق را ارواح گفته اند و زرانیخ و کباریت را نفوس . (دانشنامه ٔ جهان ) (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
طبیعیات
لغتنامه دهخدا
طبیعیات . [ طَ عی یا ] (ع ص ، اِ) ج ِ طبیعی . علم طبیعیات . و او علم چیزهاست که به حس تعلق دارد، و اندر جنبش و گردشند. (دانشنامه ٔ علائی ).
-
مؤمنی
لغتنامه دهخدا
مؤمنی . [ م ُءْ م ِ ] (حامص ) صفت و حالت مؤمن . مؤمن بودن . ایمان داشتن : به جهت مؤمنی فاضلتر است . (دانشنامه ٔ الهی ص 143). و رجوع به مؤمن شود.