کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دانائی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دانائی
لغتنامه دهخدا
دانائی .(حامص ) مقابل نادانی . علم . وقوف . فقه . فَهم . شعر. بصیرت . هنگ . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). دانشمندی . دانش . (آنندراج ). ملح . (منتهی الارب ). مقابل کانائی . نظار. درک . ادراک . قرابة. (منتهی الارب ) : خرد بهتر از چشم و بینائی است نه ...
-
واژههای مشابه
-
دین دانائی
لغتنامه دهخدا
دین دانائی . (حامص مرکب ، اِ مرکب ) علم دین : دین دانائیها؛ علم ادیان . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
هازیدگی
لغتنامه دهخدا
هازیدگی . [ دَ/ دِ ] (حامص ) دانش . دانائی . رجوع به هازیدن شود.
-
ذه
لغتنامه دهخدا
ذه . [ ذَه ه ] (ع اِمص ) تیزی خاطر. زیرکی . نیک دانائی .
-
فقاه
لغتنامه دهخدا
فقاه . [ ف َ ] (ع اِمص ) دانائی . (غیاث از شرح نصاب ).
-
قراب المؤمن
لغتنامه دهخدا
قراب المؤمن . [ ق ُبُل ْ م ُءْ م ِ ] (ع اِ مرکب ) دانائی و دریافت وی . (منتهی الارب ). دانائی و دریافت مؤمن . (ناظم الاطباء). در حدیث است : اتقوا قراب المؤمن فانه ینظر بنوراﷲ.
-
نوقة
لغتنامه دهخدا
نوقة. [ ن َ ق َ ] (ع اِمص ) دانائی و مهارت در هر چیزی . (از منتهی الارب ).حذاقت در هرچیز. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
-
هوشیارانه
لغتنامه دهخدا
هوشیارانه . [ هوش ْ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) همچون هوشیار. از روی کیاست و دانائی و هوشمندی .
-
تازه دماغی
لغتنامه دهخدا
تازه دماغی . [ زَ / زِ دِ ] (حامص مرکب ) دانائی و خوشحالی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
دانشوری
لغتنامه دهخدا
دانشوری . [ ن ِ وَ ](حامص مرکب ) عمل دانشور. حالت و چگونگی دانشور. دانشمندی . دانائی . حکمت و علم . (ناظم الاطباء). عالمی .
-
فراست
لغتنامه دهخدا
فراست . [ ف َ س َ ] (ع مص ) سواری کردن و دانائی در مقدمه ٔ اسبان و اسب شناختن . (غیاث اللغات ). اسب شناسی است و درباره ٔ آن کتابها به فارسی و عربی نگاشته شده است . رجوع به فَراسَة شود.
-
دانادلی
لغتنامه دهخدا
دانادلی . [ دِ ] (حامص مرکب ) خردمندی . دانائی . هوشیاری . دل آگاهی : بجای سکندر بمان سالهابدانادلی کشف کن حالها.حافظ.
-
دانانیدن
لغتنامه دهخدا
دانانیدن . [ دَ ] (مص ) دانا کردن . دانائی آموختن : حضرت رسالت را (ص ) دانانیده بود حضرت حق سبحانه . (اسرارالتوحید چ بهمنیار ص 324).