کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داماد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
داماد خلیل پاشا
لغتنامه دهخدا
داماد خلیل پاشا. [ خ َ ] (اِخ ) رجوع به خلیل پاشا شود. (قاموس الاعلام ترکی ).
-
داماد علی پاشا
لغتنامه دهخدا
داماد علی پاشا. [ ع َ ] (اِخ ) رجوع به علی پاشا شود. (قاموس الاعلام ترکی ).
-
داماد محمدعلی پاشا
لغتنامه دهخدا
داماد محمدعلی پاشا. [ م ُ ح َم م َ ع َ ] (اِخ ) رجوع به محمدعلی پاشا شود. (قاموس الاعلام ترکی ).
-
جستوجو در متن
-
علی رضوی
لغتنامه دهخدا
علی رضوی . [ ع َ ی ِ رَ ض َ ] (اِخ ) (علی داماد...). رجوع به علی داماد شود.
-
دلاد
لغتنامه دهخدا
دلاد. [ دِ ] (اِ) داماد. (آنندراج ). داماد و صهر. (از لسان العجم ج 1 ص 436).
-
شاه باد
لغتنامه دهخدا
شاه باد. (اِ مرکب ) داماد شاه . (ناظم الاطباء). اما جای دیگر دیده نشد. و محتمل است که تصحیف شده ٔ شاه داماد باشد.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی رضوی تبریزی نجفی ، مشهور به سیدعلی داماد. رجوع به علی داماد شود.
-
میرداماد
لغتنامه دهخدا
میرداماد. (اِخ ) میر محمد باقر. رجوع به داماد شود.
-
علی تبریزی
لغتنامه دهخدا
علی تبریزی .[ ع َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی رضوی تبریزی نجفی ، مشهور به سیدعلی داماد. رجوع به علی داماد شود.
-
علی رضوی
لغتنامه دهخدا
علی رضوی . [ ع َ ی ِ رَ ض َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی رضوی تبریزی ، مشهور به سیدعلی داماد. رجوع به علی داماد شود.
-
علی نجفی
لغتنامه دهخدا
علی نجفی . [ ع َ ی ِ ن َ ج َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی رضوی تبریزی نجفی . مشهور به سیدعلی داماد. رجوع به علی داماد شود.
-
شاه بالا
لغتنامه دهخدا
شاه بالا. (اِ مرکب ) مأخوذ از شاه بمعنی داماد و بالا بمعنی همدوش . (از فرهنگ نظام ). بمعنی همدوش است و به ترکی ساقدوش خوانند و آن شخصی باشد که بقدو بالا و سن و سال موافق باشد با قد و بالا و سن و سال کسی که او را داماد میکنند و او را نیز مانند داماد ...
-
شهبالا
لغتنامه دهخدا
شهبالا. [ ش َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) به معنی شاه بالا است یعنی دامادبالا، چه شه به معنی داماد هم هست و آن شخصی است که به قد و بالا و سن و سال با کسی که او را کدخدا می کنند برابر می باشد و او را نیز مانند داماد آراسته کرده با داماد به خانه ٔ عروس میبرن...
-
دست بوسان
لغتنامه دهخدا
دست بوسان . [ دَ ] (ق مرکب ) در حالت دست بوسی . || (اِ مرکب ) رسم دیدار داماد از پدرزن چند روز پس از عروسی . زیارت اول بیوک ، ولی یا پدرو مادر داماد را. زیارت داماد بار اول پس از زفاف پدر و مادر یا ولی عروس را. (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
هم دامان
لغتنامه دهخدا
هم دامان . [ هََ ] (ص مرکب ) دو کس که دو خواهر را به نکاح داشته باشند، هر کدام هم دامان آن دیگری باشند. (آنندراج ). رجوع به هم داماد شود.