کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داستانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
داستانی
لغتنامه دهخدا
داستانی . (اِخ ) ابوعبداﷲ. حمداﷲ مستوفی در تاریخ گزیده (مؤلف به سال 730 هَ . ق .) در فصل چهارم از باب پنجم نام وی در عداد مشایخ قبل از زمان خویش آورده است . (تاریخ گزیده چ اروپا ص 795). و نیز رجوع به «داستان » (نام محل ) شود.
-
داستانی
لغتنامه دهخدا
داستانی . (ص نسبی ) سزاوارِ مَثَل زدن . مَثَل زدنی .- داستانی شدن ؛ سزاوارِ مَثَل زدن گردیدن . مَثَل زدنی شدن . درخورِ شهره شدن گردیدن . درخورِ مَثَل ِ سائر گشتن شدن : سخن کز دهان بزرگان رودچو نیکو بُوَد داستانی شود. ابوشکور.مکافات ِ بد گر کنی نیکوی...
-
جستوجو در متن
-
هم دستانی
لغتنامه دهخدا
هم دستانی . [ هََ دَ ] (حامص مرکب ) موافقت . (یادداشت مؤلف ). هم داستانی . رجوع به هم داستانی شود.
-
شاه زاول
لغتنامه دهخدا
شاه زاول . [ هَِ وُ ] (اِخ ) خطابی است رستم پهلوان داستانی را.
-
پیشدادیان
لغتنامه دهخدا
پیشدادیان . (اِخ ) سلسله ٔ اول از سلاطین ایران طبق روایات . طبقه ٔ نخست از پادشاهان داستانی ایران و آن از کلمه ٔ پیشداد، لقب هوشنگ پادشاه داستانی مأخوذ است .
-
قودم
لغتنامه دهخدا
قودم . [ ق َ دَ ] (اِخ ) نام کوهی است و داستانی تاریخی دارد. رجوع به معجم البلدان شود.
-
ابوالعلاء
لغتنامه دهخدا
ابوالعلاء. [ اَ ب ُ ل ع َ ] (اِخ ) هبنقه . احمق داستانی عرب . رجوع به هبنقه شود.
-
توماس
لغتنامه دهخدا
توماس . [ ت ُ ] (اِخ ) شاعر آنگلونورماند قرن دوازدهم میلادی است که داستانی به شعر از تریستان و ایزوت از او باقی مانده است . (از لاروس ).
-
شاوران
لغتنامه دهخدا
شاوران . [ وَ ] (اِخ ) نام پدر زنگه است از پهلوانان داستانی ایران باستان (هر چند که ممکن است «ان » کلمه علامت نسبت بنوت باشد). رجوع به زنگه ٔ شاروان شود.
-
شهریزاد و پرویز
لغتنامه دهخدا
شهریزاد و پرویز. [ ش َ دُ پ َرْ ] (اِخ ) نام داستانی ایرانی که در قدیم آنرا بعربی ترجمه کرده اند. (ابن الندیم ).
-
پاندین
لغتنامه دهخدا
پاندین . [ ی ُ ] (اِخ ) در اساطیر یونانی پادشاه داستانی آتن ، پدر اِرِکتِه و پرُکنِه و فیل ُمِل .
-
خاقان
لغتنامه دهخدا
خاقان . (اِخ ) ابن صبیح . یکی از راویان است و در عقدالفریداز او داستانی منقول است . (عقدالفرید ج 7 ص 196).
-
حارث
لغتنامه دهخدا
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن قیس الجهضمی جاحظ از او داستانی نقل کند رجوع به البیان والتبیین ج 2 ص 53 شود.
-
حزن
لغتنامه دهخدا
حزن . [ ح َ ] (اِخ ) ابن الحارث العنبری . پدر محجن است . جاحظ داستانی درباره ٔ او آورده است . (البیان و التبیین ج 3 ص 246).