کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داریوش کبیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
داریوش کبیر
لغتنامه دهخدا
داریوش کبیر. [ دارْ ش ِ ک َ ] (اِخ ) رجوع به داریوش اول شود.
-
واژههای مشابه
-
کاخ داریوش
لغتنامه دهخدا
کاخ داریوش . [ خ ِ دارْ ] (اِخ ) رجوع به کاخ تچر شود.
-
داریوش اول
لغتنامه دهخدا
داریوش اول . [ دارْ ش ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) نام و نسب : اسم این شاه در کتیبه های هخامنشی داری ووش یا دارای واوش ، بزبان بابلی دریاووش و در کتیبه های مصریان بزبان مصری آن تریوش و یا تاریوش . و مورخین یونانی : داریس . در توراة: داریوش و دَریاوِش . مورخین ...
-
داریوش بزرگ
لغتنامه دهخدا
داریوش بزرگ . [ دارْ ش ِ ب ُ زُ ] (اِخ ) همان داریوش اول است . رجوع به دارا و داریوش اول شود.
-
داریوش دوم
لغتنامه دهخدا
داریوش دوم . [ دارْ ش ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) نام وی اخس بود و پس از جلوس بر تخت پادشاهی خود را داریوش خواند. توسیدید، پلوتارک و ژوستن نام او را «داری یس » نوشته اند. مسعودی او را دارأبن بهمن اسفندیار نام برده و طبری و حمزه ٔ اصفهانی او را پسر اردشیربن ب...
-
داریوش سوم
لغتنامه دهخدا
داریوش سوم . [ دارْ ش ِ س ِوْ وُ ] (اِخ ) این شاه که او را در کتب پهلوی «داراپسر دارا» خوانده اند فرزند آرسان بوده و آرسان پسر استن و نوه ٔ داریوش دوم است . بنابراین داریوش سوم نسبش با فاصله ٔ سه نسل به داریوش دوم میرسد و بهمین جهت او را «پسر دارا» (...
-
جستوجو در متن
-
کبیر
لغتنامه دهخدا
کبیر. [ ک َ ] (اِخ ) لقب داریوش اوّل ، پادشاه هخامنشی است . رجوع به داریوش اوّل شود.
-
بردیا
لغتنامه دهخدا
بردیا. [ ب َ ] (اِخ ) پسر کورش بزرگ و برادر کمبوجیه . (قرن ششم قبل از میلاد) کمبوجیه پس از جلوس (529 ق .م .) وی را مخفیانه کشت . هنگامی که کمبوجیه در مصر بود گوماتای مغ خود را بردیا معرفی و قیام کرد و بهمین مناسبت به بردیای دروغین معروف است . (دایرة ...
-
په سوس
لغتنامه دهخدا
په سوس . [ پ ِ ] (اِخ ) از شهرهای آسیای صغیر. داریوش کبیر آن را هنگام تسخیر مجدد یونیه و کاریه گشوده است . (ایران باستان ج 1 ص 651).
-
فراتاگون
لغتنامه دهخدا
فراتاگون . [ فْرا / ف َ گُن ْ ] (اِخ ) نام یکی از زنان داریوش کبیر که دختر آرتان است و داریوش از او دو پسر بنام آبراکوام و هی پرانت داشت . باید گفت که فراتاگون نوه ٔ ویشتاسب و درحقیقت برادرزاده ٔ داریوش بوده است و پس از مرگ آرتان چون او را فرزند دیگر...
-
رادی ناکه
لغتنامه دهخدا
رادی ناکه . [ ک ِ ] (اِ) نام روغنی بدبو با بوئی زننده ... که بعهد داریوش کبیر از محلی بنام آژدریک کا نزدیک شوش از چاه استخراج میکردند و ظاهراً همان نفت بوده است . (تاریخ ایران باستان ج 1 ص 682).
-
لاسونیان
لغتنامه دهخدا
لاسونیان . [ س ُ ] (اِخ ) مردم قسمتی از دومین ایالتی که داریوش کبیر از نظر گرفتن مالیات تأسیس کرد مرکب از: می سیان ، لیدیان ، لاسونیان ؛ کابالیان و هی گنیان بودند و مالیات آن پانصد تالان بود. (ایران باستان ج 2 ص 1472).
-
ژت
لغتنامه دهخدا
ژت . [ ژِ ] (اِخ ) طائفه ای از سیتهای اروپا. مسکن ایشان نخست در ساحل یمین رود دانوب بود. داریوش کبیر پادشاه ایران با آنان حرب و اسکندر مقدونی با ایشان اتحاد کرد. سرزمینی که سابقاً مسکن ژتها بود امروز به ترانسیلوانی و والاشی و مُلداوی و بسارابی معروف ...