کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دارپرنیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دارپرنیان
لغتنامه دهخدا
دارپرنیان . [ پ َ ] (اِ مرکب ) چوب بقم راگویند و بدان چیزها رنگ کنند. (برهان ) : بر هر تنی پراکند آن پرنیان پرندخاکی کز آن نروید جز دارپرنیان .مسعودسعد.
-
جستوجو در متن
-
داربرنیان
لغتنامه دهخدا
داربرنیان . [ ب َ ] (اِ مرکب ) رجوع به دارپرنیان شود.
-
دارنهال
لغتنامه دهخدا
دارنهال . [ ن ِ / ن َ ] (اِ مرکب ) چوب بقم را گویند که بدان چیزها رنگ کنند. (انجمن آرا). رجوع به دارپرنیان شود.
-
دال پرنیان
لغتنامه دهخدا
دال پرنیان . [ پ َ ] (اِ) دارپرنیان و چوب بقم . (ناظم الاطباء) (شعوری ج 1 ص 1421). رجوع به دار پرنیان شود.
-
بقم
لغتنامه دهخدا
بقم . [ ب َ ق َ / ب َق ْ ق َ ] (ع اِ) بکم . (برهان ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). معرب بکم و بگم ، چوبی باشد سرخ که رنگ رزان بدان چیزها رنگ کنند. (از برهان ). بقول ابن درید کلمه ٔ پارسی معرب است . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). چوبی است سرخ که رنگ رزا...