کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دارالخلافه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دارالخلافه
لغتنامه دهخدا
دارالخلافه . [ رُل ْ خ ِ ف َ ] (ع اِ مرکب ) جای اقامت پادشاه . پایتخت . (ناظم الاطباء). در تواریخ ، این ترکیب اصولاً بجای نام هر شهری که پایتخت بوده بکار رفته است : وقت بازگشتن شد. از دارالخلافه برنشست تا بسرای خویش رود. (تاریخ بیهقی ).بدارالخلافه خب...
-
واژههای مشابه
-
حریم دارالخلافه
لغتنامه دهخدا
حریم دارالخلافه . [ ح َ م ِ رِل ْ خ َ ف َ / ف ِ ] (اِخ ) ثلث شهر بغداد را بدین نام میخواندند چه کاخ سلطنتی در میان آن بود و آنرا سوری بود که از کنار دجله آغاز میگشت و از سوی دیگر نیز بدان منتهی میگشت ... مانند یک نیمه دائره بود و چند در داشت : یکی از...
-
جستوجو در متن
-
سلسبیلی
لغتنامه دهخدا
سلسبیلی . [ س َ س َ ] (ص نسبی ) انتسابی است به سلسبیل که نام بعضی ازخواجه های دارالخلافه ٔ بغداد بود. (الانساب سمعانی ).
-
ناصری
لغتنامه دهخدا
ناصری . [ ص ِ ] (اِخ ) شهر طهران . (ناظم الاطباء). شهر تهران را به عهد سلطنت ناصرالدین شاه ، دارالخلافه ٔ ناصری می گفتند.
-
باب کلواذا
لغتنامه دهخدا
باب کلواذا. [ ب ِ ک َ] (اِخ ) از درهای دارالخلافه ٔ بغداد بوده است مقابل باب الخاصة. رجوع به باب الخاصة شود. (معجم البلدان ).
-
باب الفردوس
لغتنامه دهخدا
باب الفردوس . [ بُل ْ ف ِ دَ ] (اِخ ) درب خانه ٔ عظیمی است در دارالخلافه ٔ بغداد. (معجم البلدان ).
-
دارالحکومه
لغتنامه دهخدا
دارالحکومه . [ رُل ْ ح ُ م َ ] (ع اِ مرکب ) سرای حاکم . || محل حکومت کردن . رجوع به دارالجلال و دارالخلافه شود.
-
دارالطواویس
لغتنامه دهخدا
دارالطواویس . [ رُطْ طَ ] (اِخ ) بنایی است در دارالخلافه ٔبغداد که المطیع بالله ساخته است . (معجم البلدان ).
-
دارالمثمنه
لغتنامه دهخدا
دارالمثمنه . [ رُل ْ م ُ ث َم ْ م َ ن َ ] (اِخ ) یکی از عمارات المطیع ﷲ تعالی در دارالخلافه ٔ بغداد. (معجم البلدان ).
-
دارالمربعه
لغتنامه دهخدا
دارالمربعه . [ رُل ْ م ُ رَب ْ ب َ ع َ ] (اِخ ) یکی دیگر از بناهای المطیعلله در دارالخلافه ٔ بغداد. (معجم البلدان ).
-
دار خلافت
لغتنامه دهخدا
دار خلافت . [ رِ خ ِ ف َ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به دارالخلافه شود.
-
یحصب
لغتنامه دهخدا
یحصب . [ ی َ ص ِ ] (اِخ ) قلعه ای است به اندلس ، و از آن قلعه است سعیدبن مقرون . (منتهی الارب ). نام دارالخلافه ای است و قصر ریدان که بی نظیرش پنداشته اند در این مکان است و آن در هشت فرسنگی ذمار واقع شده است . این یحصب را علو یحصب خوانند و سفل یحصب ه...
-
جهان آباد
لغتنامه دهخدا
جهان آباد. [ ج َ ] (اِخ ) نام دارالخلافه ٔ حضرت دهلی است . (آنندراج ) : در جهان آباد گلزارش هزاری بلبل است از زمیداران هندی طره ٔ او سنبل است .تأثیر (از آنندراج ).