کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دارآفرین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دارآفرین
لغتنامه دهخدا
دارآفرین . (اِ مرکب ) دارابزین . هرچیز که مردم بر آن تکیه کنند خواه آن شخص باشد و خواه آن محجری و خواه ستونی . (برهان ) (آنندراج ). || پنجره و محجری را گویند که در پیش خانه مابین دو بازوی در سازند. (برهان ) (آنندراج ). || دکه و صفه ٔ در خانه را نیز گ...
-
جستوجو در متن
-
داربزین
لغتنامه دهخدا
داربزین . [ ب َ ](اِ) رجوع به دارابزین ، دارآفرین و دارافزین شود.
-
دارافزین
لغتنامه دهخدا
دارافزین . [ رْ اَ ] (اِ) دارآفرین . تکیه گاه و محجر تخت و صفه و بام و تکیه گاه مطلق . (انجمن آرا). دارابزین : بخیره چشمی سوراخهای دارافزین بسرخ رویی دیوارهای آتشدان . روحانی سمرقندی .رجوع به دارآفرین شود.
-
دارابزین
لغتنامه دهخدا
دارابزین . [ اَ ] (اِ) پنجره و محجری که در پیش درخانه سازند. || تکیه گاه : گفت مولانا آنجا هیچ دارابزینی یا چیزی باشد که دست در آنجا زنند و بگذرند؟ (منتخب لطایف عبید زاکانی چ برلن ص 158). رجوع به دارآفرین ، دارافزین و داروزین شود.
-
دارفزین
لغتنامه دهخدا
دارفزین . [ رَ ](اِ) صفه و سکو و دکه ، که در پیش خانه ها بجهت نشستن سازند. (برهان ). || تکیه گاه . (برهان ). رجوع به دارابزین ، دارآفرین و داربزین شود. || پنجره . (انجمن آرا).
-
نیم تخت
لغتنامه دهخدا
نیم تخت . [ ت َ ] (اِ مرکب ) تختی که بالای آن می خوابند. دارابذین . دارافرین . (ناظم الاطباء). تخت کوچک که از یکسو دیوار ندارد و بر آن توان نشستن و پایها آویختن . نیم کت . (یادداشت مؤلف ). || (اصطلاح کفاشی ) قطعه ٔ چرم یا لاستیکی که بر کف کفش مستعمل...