کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داخله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
داخله
لغتنامه دهخدا
داخله . [ خ ِ ل َ ] (ع ص ، اِ) داخلة. مقابل خارجه . درون . باطن . اندرون . || تمام مملکتی . مقابل خارجه یعنی ممالک بیگانه .- وزارت داخله ؛ وزارت کشور. رجوع به کشور (وزارت کشور) شود.
-
واژههای مشابه
-
داخلة
لغتنامه دهخدا
داخلة.[ خ ِ ل َ ] (ع ص ) تأنیث داخل . رجوع به داخله شود.- داخلةالارض ؛ نهانی زمین . ج ، دواخل . (منتهی الارب ).- داخلةالازار ؛ طرفی که بتن رسد نزدیک جانب راست . (منتهی الارب ).- داخلةالرجل ؛ نیت مرد و مذهب او و دل نهانی او. (منتهی الارب ).
-
زاویه ٔ داخله
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ داخله . [ ی َ / ی ِ ی ِ خ ِ ل َ / ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به زاویه ٔ اندرونی شود.
-
جستوجو در متن
-
دواخل
لغتنامه دهخدا
دواخل . [ دَ خ ِ ] (ع اِ) ج ِ داخلة، نهانی زمین . (آنندراج ). رجوع به داخلة شود. || ج ِ دوخلة. (ناظم الاطباء). رجوع به دوخلة شود.
-
زاویه ٔ اندرونی
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ اندرونی . [ ی َ / ی ِ ی ِاَ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زاویه ٔ داخله . رجوع به زاویه ٔ داخله شود. || زاویه ٔ داخله مقابل زاویه ٔ خارجه از خطهای متوازی . رجوع به التفهیم بیرونی ص 14 و زاویه ٔ خارج ... از خطهای متوازی شود.
-
مداخلة
لغتنامه دهخدا
مداخلة. [ م ُ خ َ ل َ ] (ع مص ) در کار یکدیگر شدن . (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به مداخله شود. || با کسی در کاری یا در جائی شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ). || درآمدن در چیزی و دخالت کردن و دخیل شدن و مباشرت نمودن چیزی را. (از ناظم الاطباء). رج...
-
بنات الفؤاد
لغتنامه دهخدا
بنات الفؤاد. [ ب َ تُل ْ ف ُ آ ](ع اِ مرکب ) افکار و احادیث نفس . (از المرصع). || احشاء داخله و جوارح باطنی . (از المرصع).
-
اسپیناس
لغتنامه دهخدا
اسپیناس . [ اِ ] (اِخ ) شارل . سرتیپ فرانسوی . مولد سِساک . وی لوئی ناپلئون را در کودتای دوم دسامبر یاری کرد و بسال 1858 وزیر داخله گردید و در ماژِنتا کشته شد. (1815 - 1859 م .).
-
باگیرمی
لغتنامه دهخدا
باگیرمی . (اِخ ) نام خطه ای در سودان شرقی که از ساحل جنوب شرقی دریاچه ٔ چاد آغاز میشود و تا داخله ٔ افریقا پیش میرود و به غنا و کنگو منتهی میشود. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1204).
-
داخلی
لغتنامه دهخدا
داخلی . [ خ ِ ] (ص نسبی ) منسوب به داخل ، درونی . مقابل خارجی و بیرونی . اندرونی . باطنی .- استعمال داخلی ؛ خوردن و آشامیدن و حقنه (در دوا) .مقابل استعمال خارجی ، که اندرونی است . رجوع به داخلة شود.
-
استاوروس
لغتنامه دهخدا
استاوروس . [ ] (اِخ ) قریه ای در روم ایلی تقریباً در 10 هزارگزی غربی سور استانبول . || نیز محله ایست در بگلربکی واقع در استانبول داخله ٔ تنگه بساحل آناطولی . || قصبه ای کوچک در قضای کندیره از سنجاق و ولایت سالونیک در داخله ٔ خلیج رندینه . نزدیک بساحل...
-
ابراهیم حقی پاشا
لغتنامه دهخدا
ابراهیم حقی پاشا. [ اِح َق ْ قی ] (اِخ ) یکی از رجال سیاسی عثمانی . مولد او1279 هَ .ق . چندین بار بسفارت باروپا رفته ، مدّتی وزیر معارف و چندی وزیر داخله و بالاخره صدراعظم عثمانی شده و در سال 1328 هَ .ق . هنگامی که ایتالیا بترکیه اعلان جنگ داد کابینه...
-
خارجه
لغتنامه دهخدا
خارجه . [ رِ ج َ / ج ِ ] (از ع ، ص ، اِ) مؤنث خارج . ملک غیر از وطن برای شخص . || به اصطلاح کتاب پاورقی را گویند. (ناظم الاطباء). || بیگانه . اجنبی . مقابل داخله . اَنیران . نیران .- وزارت خارجه و وزارت امور خارجه ؛ وزارت خانه ای است که کارهای بین ...