کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خیلع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خیلع
لغتنامه دهخدا
خیلع. [ خ َ ل َ] (ع اِ) پیراهن بی آستین . || بیم و ترس طاری بر دل که گویا پری مس کرده است . || گرگ . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
جستوجو در متن
-
گرگ
لغتنامه دهخدا
گرگ . [ گ ُ ] (اِ) پارسی باستان ورکانا ، اوستایی وهرکه (گرگ )، پهلوی گورگ ، هندی باستان ورکه (گرگ )، ارمنی گل ، کاشانی ور، ورگ ، ورگ ، مازندرانی وُرگ ، کردی ورگ ، افغانی لوگ ، اُسّتی برق یا بیرق ، بیرنق ، بلوچی گورگ ، گورک ، یودغاورگ ، یغنابی ارک جان...
-
پیراهن
لغتنامه دهخدا
پیراهن . [ هََ ] (اِ) پیراهان . پیرهن . پیرهند. جامه ٔ نیم تنه ای که زیر لباس بر بدن پوشند. قمیص . (منتهی الارب ). کرته . سربال . (دهار). جبه . سربلة. جلباب . (منتهی الارب ) : همی تنگ شد دوکدان بر تنش چو مشک سیه گشت پیراهنش . فردوسی .خنک در جهان مرد ...