کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خیطة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خیطة
لغتنامه دهخدا
خیطة. [ خ َ طَ ] (ع اِ) میخ . || رسن . || خیط که با رسن انگبین چینان باشد. || جبه ٔ پشمین انگبین چینان . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
خیطة
لغتنامه دهخدا
خیطة. [ خ َ طَ ] (ع مص ) گذشتن بر کسی یا چیزی یکبار یا گذشتن بر وی بسرعت . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
جستوجو در متن
-
خیط
لغتنامه دهخدا
خیط. [خ َ ] (ع اِ) رشته . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). ج ، اخیاط و خیوط و خیوطة : صدهزاران خیط یک تو را نباشد قوتی چون بهم بربافتی اسفندیارش نگسلد. سعدی .تاب خوردم رشته وار اندر کف خیاط صنعپس گره بر خیط خودبینی و خودرایی زدم . سع...