کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خیریة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خیریة
لغتنامه دهخدا
خیریة. [ خ َ ری ْ ی َ ] (ص نسبی ) نیکو. خوب . صحیح . خیریت .- اعمال خیریه ؛ اعمال نیک .- امور خیریه ؛ کارهای نیک .- مؤسسه ٔ خیریه ؛ مؤسسه یا جمعیتی متشکل برای اعانت مساکین .
-
واژههای همآوا
-
خیریت
لغتنامه دهخدا
خیریت . [ خ َی ْ ری ْ ی َ ] (ع مص جعلی ) خوبی . بهبود. سلامت . عافیت . (ناظم الاطباء). نیکویی : امیر خالی کرد با خواجه ... و گفت حدیث بوسهل تمام شد و خیریت بود که مرد نمیگذاشت که صلاحی پیدا آید. (تاریخ بیهقی ). ایزد عزوجل خیر و خیریت بدین حرکت مقرون ...
-
جستوجو در متن
-
اصطنبولی
لغتنامه دهخدا
اصطنبولی . [ اِ طَم ْ ] (ص نسبی ، اِ) خیریة اصطنبولی . نوعی از سکه های عثمانی قدیم بود. رجوع به کتاب النقود ص 97 شود.
-
عرفشة
لغتنامه دهخدا
عرفشة. [ ع َ ف َ ش َ ] (ع اِ) محافظ و مراقب مؤسسات خیریه از قبیل دارالایتام و دارالرضاعه و دارالعجزه و دارالمجانین . (از دزی ). عرفشی . و رجوع به عرفشی شود.
-
هلال احمر
لغتنامه دهخدا
هلال احمر. [ هَِ ل ِ اَ م َ ] (اِخ ) در ترکیه به جای شیر و خورشید سرخ و صلیب سرخ ، سازمانی است برای امور خیریه . (یادداشتهای مؤلف ).
-
شاه سلطان
لغتنامه دهخدا
شاه سلطان . [ س ُ ] (اِخ )نام دختر سلطان مصطفی خان ثالث عثمانی و بانی بعضی از ابنیه ٔ خیریه بوده است . (خیرات حسان ج 2 ص 104).
-
شیرخوارگاه
لغتنامه دهخدا
شیرخوارگاه . [ خوا / خا ] (اِ مرکب ) مؤسسه ٔ وابسته به دستگاههای شهرداری یا دولتی یا مؤسسات خیریه که برخی کودکان شیرخوار را در آن نگاهداری می کنند. دارالرضاعه . (از یادداشت مؤلف ).
-
لامبت
لغتنامه دهخدا
لامبت . [ ب ِ ] (اِخ ) نام قریه ای قدیمی در غرب لندن که امروز جزو شهر است و کلیسای بزرگ و مؤسسات خیریه ٔ کثیری بدانجاست و 200000 تن سکنه دارد.
-
روانگان دبیر
لغتنامه دهخدا
روانگان دبیر. [ رَ / رُ ن َ دَ ] (اِخ ) دبیران امور خیریه در زمان ساسانیان بودند و بنابه قول خوارزمی طبقه ٔ هفتم از دبیران عهد ساسانی را تشکیل می دادند. (ایران در زمان ساسانیان ص 155).
-
حمیده بانوبیگم
لغتنامه دهخدا
حمیده بانوبیگم . [ ح َ دَ ] (اِخ ) زن همایونشاه از ملوک تیموری هند و مادر اکبرشاه و از نسل احمد جامی است . در شهر دهلی و اکره و دیگر بلاد هندوستان آثار خیریه ٔ زیادی از او مانده است . (قاموس الاعلام ).
-
جوینی
لغتنامه دهخدا
جوینی . [ ج ُ وَ ] (اِخ ) عطأاﷲبن بهاالدین محمد، ملقب به علاءالدین و معروف به عطاملک . مؤلف تاریخ جهانگشاست که حاوی حالات چنگیز و هلاکو و مغولان است . وی بسال 680 یا 681 یا 683 هَ . ق . درگذشت . نهر نجف از آثار خیریه ٔ اوست . (ریحانة الادب ج 1 ص 29...
-
جبران فوتیة
لغتنامه دهخدا
جبران فوتیة. [ ج ُ ؟ ] (اِخ ) جبران بن میخائیل فوتیه بیرونی . وی مدرس عربی در مدرسه جمعیة خیریه ارتودکس در بیروت بود. او راست :البسط الشافی فی علمی العروض و القوافی این کتاب درسال 1890 م . بچاپ رسیده است . (از معجم المؤلفین ).
-
رشیدیه
لغتنامه دهخدا
رشیدیه . [ رَ دی ی َ ] (اِخ ) ناحیه ای بوده در سلطانیه پایتخت اولجایتو که خواجه رشیدالدین فضل اﷲ آن را آباد کرد و مسجد و مدرسه و بیمارستان و ابنیه ٔ خیریه و نزدیک هزار خانه در آن ساختند. رجوع به تاریخ ادبی ایران تألیف ادوارد براون (از سعدی تا جامی ص...