کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خیاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خیاب
لغتنامه دهخدا
خیاب . (اِخ )مرکز بلوک مشکین اردبیل . خیاو. رجوع به خیاو شود.
-
خیاب
لغتنامه دهخدا
خیاب . [ خ َی ْ یا ] (ع ص ، اِ) آتش زنه ٔ آتش ناگیرنده و آتش نادهنده . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ): منه سعیه فی خیاب بن هیاب ؛ یعنی در زیان و خسارت است . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
اردبیل
لغتنامه دهخدا
اردبیل . [ اَ دَ / دُ ] (اِخ ) ناحیه ایست واقع در بخش شرقی آذربایجان و آن از بالق چای (ماهی رود) مشروب میشود، مرکز آن شهر اردبیل واقع در 48 درجه و 2 دقیقه طول شرقی و 38 درجه عرض شمالی است در 1570گز ارتفاع . و فاصله ٔ آن تا سرحد قریب 40 هزار گز است . ...